کارگاه آموزشی شماره ۷۱ – الزامات برنامه های غدیر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِف نَبِیَّکَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینى
یا اللهُ یا رَحمنُ یا رَحیم یا مُقَلِّبَ القُلوب ثَبِّت قَلبی عَلی دینِک
موضوع: الزامات برنامه های بزرگداشت غدیر
عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت تمامی خدمتگزاران غدیر. در ایام شهادت صادق آل محمد، رئیس مذهب، امام جعفر بن محمد بن صادق علیه السلام هستیم. عرض تسلیتی داریم محضر مبارک صاحبمان، صاحب العزا امام عصر علیه السلام با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد:
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجِّل فَرَجَهُم و العَن أعدائَهُم
خدا را به خون به ناحق ریخته امام صادق علیه السلام قسم میدهیم که انتقام خونهای به ناحق ریخته تاریخ بشریت را، در رأس آن خونهای به ناحق ریخته ائمه اهل بیت ما را به دست با توان و با کفایت منتقم آل محمد امام عصر علیه السلام بگیرد. ما را در انتقام گیری از خونهای اهل بیت علیهم السلام، شریک امام مان قرار بدهد. توفیق خدمت گزاری غدیر را به همه ما عنایت بفرماید. روزی ما را در غدیر در خدمتگزاری غدیر هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی بهتر از غدیرهای قبل قرار بدهد. صلواتی عنایت بفرمایید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجِّل فَرَجَهُم
برنامه ای را که امشب خدمت فرهیختگان و خدمتگزاران غدیر تقدیم میدارم، عنوانش هست الزامات برنامههای غدیر. هر برنامهای را که ما بخواهیم برای غدیر برپا کنیم، اعم از:
جشن، سمینار، کنفرانس، نمایشگاه که خودش میتواند نمایشگاه پوستر باشد، نمایشگاه تابلوهای مصور باشد یا نمایشگاه های مختلفی را که شما در غدیر شاهد بوده اید و یا خودتان آن را اجرا نمودهاید، کارگاه های علمی، همایشهای متناسب با سنین مختلف، کارگاه اندیشه، برنامههای مختص کودکان، جُنگهای شاد، برنامههای هیأتی، سخنرانی، مداحی یا اینکه برنامههای عمومی مانند پخش شیرینی، شربت، هر برنامهای را که شما در ذهنتان بیاورید، حتی اگر خانواده خودتان، همسایگانتان را بخواهید شیرینی بدهید یا عده کمی را جمع و جور کنید، درباره غدیر برای آنها گفتگو کنید یا میخواهید یک کادویی تهیه کنید یا تعدادی خطابه تهیه کنید در سطح شهر در سطح کسانی که مدنظرتان هستند پخش کنید یا برای کسانی میخواهید با پست هدیههایی را پست کنید یا کارهایی را در فضای مجازی میخواهید انجام بدهید. هر برنامهای در هر سطحی به هر شکلی که برای غدیر می خواهد انجام شود، توسط هر فردی در هر کجای دنیا بخواهد اجرا شود، به هر شکلی بخواهد اجرا شود، مخاطب گفتگوهای امشب ماست.
ما امشب می خواهیم ببینیم برای برگزاری هر برنامه ای، به هر شکلی، در هر سطحی چه الزاماتی وجود دارد؟ وارد این گفتگو خواهیم شد. چنانچه ملاحظه میفرمایید؛ مراحل برگزاری هر برنامه را من متناسب با گفتگوهایی را که امشب خواهیم داشت، به سه بخش تقسیم کردم:
بخش اول: الزامات
بخش اول الزامات است. یعنی آن چیزی که قطعا برای هر برنامه ای لازم است. شما هر کاری بخواهید برای غدیر بکنید، هر برنامه ای بخواهید برای غدیر اجرا کنید، از این الزامات بی نیاز نیست. اگر این الزامات در برنامه شما نباشد، هیچگونه پیشرفتی در کارتان نخواهد بود. اینها را ما اسمش را گذاشتیم الزامات. از مرحله الزامات که عبور کنیم، با توجه به برنامه ای که مدنظرتان هست، به فراخور حال مدعوین و ایده هایی که خود شماها دارید، برنامه ریزی می کنید و پس از برنامه ریزی وارد اجرا خواهید شد. الزامات را ما وارد گفتگویش می شویم.
* اولین موردی که در الزامات برنامه ها خدمتتون عرض می دارم، فهم عظمت کار کردن برای امیرالمؤمنین علیه السلام است. ما باید بدانیم بر سر چه سفره ای می خواهیم بنشینیم! ما باید بدانیم به چه وادی ای می خواهیم قدم بگذاریم. برای هر کار و برنامه ای، ما خودمون را متناسب با آن آماده می کنیم. گاهی می خواهیم زیارت امام رضا علیه السلام بریم، گاهی می خواهیم زیارت عتبات بریم.
* بعضی ها هستن این روزها در شور و حال انجام حج هستند. خودشان را آماده می کنند. از یکی دو ماه قبل از رفتن به سفر، خودشان را متناسب با آن آماده می کنند. وادی ای را که ما برای خدمت به آن در غدیر می خواهیم قدم بگذاریم، چه وادی ای است؟ این اولین الزام ما در برگزاری برنامه غدیر است. ما باید بدانیم به چه وادی ای می خواهیم قدم بگذاریم! اولا برای چه شخصی می خواهیم کار کنیم؟ او شخصیتی است که در کل عالم خلقت، دومین شخص است.
* شخصیت اول عالم خلقت، کمال مند ترین مخلوق الهی، اسم اعظم اعظم خداوند، رسول گرامی اسلام، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم است و شخصیت دوم کل عالم خلقت در کمالات، اسم اعظم اعظم الهی، وجود مقدس مولانا امیرالمؤمنین علیه السلام است. پس ما باید بدانیم، باید دقت کنیم، باید توجه داشته باشیم برای چه کسی می خواهیم قدم برداریم؟ او کسی است که ابراهیم خلیل، نبی اولوالعزم الهی، زمانی که خداوند او را به خلت رساند، کمالات و ملکوت آسمانها و زمین را به او نشان داد. از خدا در خواست کرد: خدایا! من را از شیعیان علی علیه السلام قرار بده و خداوند دعای او را پذیرفت و این را به نبی خاتمش اطلاع داد در آیه قرآن که می فرماید «و ان من شیعته لابراهیم». پس شخصیت ایشان، چنین شخصیتی است. عظمت در اوج عظمت، باید بدانیم برای چه کسی می خواهیم کار کنیم! یک وقت شما برای پسرت می خواهی مراسم بگیری، یک وقت در تولد دوستت می خواهی شرکت کنی، یک وقت به یک زیارتی می خواهی بروی، یک وقت مراسم فارغ التحصیلی هست، اینها را باید تقسیم بندی کنیم در ذهنمان. آن شخصی که برایش می خواهی قدم بگذاری، چه شخصیتی است؟ امیرالمؤمنین علیه السلام.
اما وادیای که میخواهی به امیرالمؤمنین علیه السلام خدمت کنی چه وادیای است؟ غدیر. عیدالله الاکبر. پس شخصیت امیرالمؤمنین علیه السلام، موقعیت غدیر. غدیر آنچنان است که در میان خدمات به امیرالمؤمنین علیه السلام ویژگی خاص دارد. فی السماء یوم العهد المعهود
او را در آسمانها روز عهد معهود مینامند و در زمین یوم المیثاق الماخوذ
اینها را می دانیم. خود غدیر یک جایگاه ویژه دارد در میان تمامی خدماتی که برای این مولای با عظمت میخواهیم انجام دهیم. پس دقت داشته باشیم. عظمت کار را بیابیم. کار، کار عظیمی است. منی که میخواهم به این وادی قدم بگذارم، شاید مسئولیت من این باشد که ۴ تا کودک را در یک جشنی سرگرم کنم، با آنها بازی کنم، یک دارت بزنم، فوتبال دستی آورده باشم، کنارشان نقاشی بکشم. اما همین کار عظمت پیدا میکند. چرا؟ چون صاحب کار عظیم است. چون مولای کار مولای انس و جن است. چون آقای کار، آقای مؤمنین است. امیر مؤمنین است.
شاید من مسئول شستن استکانها باشم. شاید کاری که به من سپردهاند، جفت کردن کفشها باشد. شاید کوچهای که در آن جشن برگزار میشود، بخواهم جارو بزنم. شاید ۴ تا صندلی بچینم. شاید هیچ کاری از دستم بر نمیآید، میخواهم پول بدهم، در هزینه شرکت کنم. شاید مشغول مطالعه شوم، مقالهای تهیه کنم. شاید بنشینم برای کسانی فهرست نویسی کنم. شاید هیچ کاری از دستم بر نیاید. یک عدهای را ساپورت کنم. برنامهها احتیاج به پشتیبانی دارد. یک عده پشتیبانی فنی میکنند. یک عده پشتیبانی تدارکاتی میکنند. یک عده پشتیبانی برنامهریزی میکنند. یک عده پشتیبانی مالی و اقتصادی انجام میدهند. در کار امیرالمؤمنین علیه السلام از صفر تا صدش ارزشمند است، چون به نام علی علیه السلام و به یاد غدیر است. نام امیرالمؤمنین علیه السلام هر آنچه که به علی علیه السلام مربوط بشود، عظمت پیدا میکند. خدا رحمت بکند استاد دلسوختهای را که میگفت: مورچه این خاندان بر شیر ژیان برتری دارد. ورود به کار امیرالمؤمنین علیه السلام است. عظمت، عظمت مولا است. وادی، وادی غدیر است. پس دو عظمت همزمان شدهاست. ما در بحث الزامات اولین نکتهای که میخواهیم عرض کنیم، این است.
اولین نکته ما این است. عظمت کار را بیابیم. بدانیم کجا ورود کردهایم. برای چه شخصی قدم برمیداریم. این بسیار ما را عوض خواهد کرد. دیدگاه ما را تغییر خواهد داد. خسته نمیشویم. دل شکسته نمیشویم. زود به ما بر نمیخورد. قهر نمیکنیم. بحث بین ما پیش نمیآید. عنایت فرمودید با جان و دل میآییم. برای مولایمان قدم بر میداریم. این الزام اول.
* اما دومین الزام که ما باید در آن رعایت کنیم، خلوص در نیت است. در تمام عبادات ما خلوص در نیت مطرح هست. نیت باید خالصا لِله باشد. میخواهم اینجا عرض کنم، شاید خیلی از برنامه هایی که ما در روزهای اول در ذهنمان برای غدیر برنامه ریزی می کنیم، در آخر می بینیم که غدیر گذشت و اجرا نشد. شاید ما می خواستیم پذیرای ۲۰۰۰ نفر باشیم، ولی امکانات این اجازه را به ما نداد. شاید قرار بود خیلی ها را پشتیبانی کنیم، موقعیت فراهم نشد. شاید قرار بود پنج سخنرانی انجام بشه (مریض شدم، گلو درد گرفتم، صدایم در نیومد) و نشد. اما اگه نیت خالصا لوجه الله، خالصا لمولی امیرالمؤمنین علیه السلام باشد، تمام آنها در نامه عمل ما ثبت و ضبط می شود. نقطه مقابل شما؛ اگر این روزهایی که چند روزی بیشتر از ماه رمضان دور نشدیم، در ایران ۱۲ ساعت ۱۴ ساعت و در جاهای مختلف دنیا تا ۱۹، ۲۰ ساعت روزه می گرفتند. اگر ۲ ثانیه آخر روزه نیت اشکال پیدا کند، تمام روزه باطل است. اگر در تشهد آخر نماز نیتتون اشکال پیدا کند، یک السلام علیک ایها النبی والرحمه الله و برکاته را خالصانه نگویی، نمازت باطل است. تمام نمازتان هم خلوص داشته باشید ولی دریک کلمه اش غیر خدا وارد شود، نماز باطل است.
اگر در کارهای غدیر؛ غیر امیرالمؤمنین علیه السلام آمد وسط، خراب می شود و کار می پوسد. عذر می خواهم کار می گندد. با عرض معذرت یک مثال بزنم که همه با این نوع کارها سر وکار داشتید و آن هیئت های ماه محرم است. دیدید که متأسفانه متأسفانه متأسفانه بعضی ها چقدر با هم چشم و هم چشمی دارند. می خواهند برنامه هایشان را دست هم بزند (صدای من زیباتره، تابلوی من زیباتره، شکل عزا داری من زیباتره). دیدید نسبت به هم چه کارهایی انجام می دهند. متوجه منظور من شدید؟ نباید بگذاریم ناخالصی در نیت ما برای غدیر راه پیدا کند. نیت امیرالمؤمنین علیه السلام. آن وقت یک پارچ شربت که بدید، برایتان می ماند. یک فضیلت از فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام را گفتید، در تاریخ ماندگار می شود. یک نفر را با خطابه غدیر آشنا کردید، ارزش پیدا میکند. سنگتان را در تاریخ انداختید و اثرتان را گذاشتید و برنامه تان را اجرا کردید. دیگر برنامه کم و زیاد ندارد، دیگر مقدار آن مطرح نیست. آن وقت برکات به سراغت می آید. امیرالمؤمنین علیه السلام از شما حمایت می کند. پسرشان صاحب الزمان علیه السلام حمایت می فرمایند. خلوص در نیت دومین الزام ما در برنامه های غدیر است. دو روایت نورانی از کتاب شریف کافی خدمتتان تقدیم می کنم.
روایت اول از مولانا امام صادق علیه السلام میفرماید. خوب دقت بفرمایید: «انَّ العَبدَ المؤمن الفقیر» عبد مؤمنی دلش میخواهد یک کاری برای غدیر بکند، دستش تنگ است. دلش میخواهد بهترین سالن شهر را بگیرد، توانش را ندارد. میآید می رود، محدودتر برگزار میکند. «یَقولوا یا ربِّ الرزقنی حتّی اَفعَلَ کذا و کذا» خدایا برسان، روزی بده که این کار بکنم، برای غدیر بهتر قدم بردارم. برای غدیر بهترینها را فراهم کنم. «و کذا من البئر و الوجوه الخیر» تمام وجوه خوبی را میخواهم بیاورم. ببینید دقت کنید روایت کلی است، من آن را میآورم، کانالیزه اش میکنم، اسپشیالایزش میکنم. ما داریم راجع به غدیر صحبت میکنیم، لذا می خواهیم مثالها خوب برایمان ملموس باشد. «فَاِذا عَلِمَ الله عزَّ و جَل ذلک من صِدق نیه» خداوند به علم الهی مییابد در این بنده که نیتش صادق است، راست میگوید. اگر داشت، برای مولا انجام میداد. اگر میتوانست، بهتر از این فراهم میکرد. «کتَبَ اللهُ له مِنَ الاجر مثل ما یَکتُبُ له لَو عَمِلَه» خدا همانی که در آرزویش بود، اجرش را به او میدهد. «اِنَّ اللهَ واسِعٌ کَریم» خدا کریم است. عنایت فرمودید. نیتمان را درست کنیم. نیتمان را درست کنیم.
در روایت بعدی که روایت چهارم از همین باب هست، از امام صادق علیه السلام سؤال میشود: از حد عبادتی که وقتی انجام دادیم، تکلیف را انجام دادهایم. چه کار کنیم آقای من که برنامه غدیر هم انجام شود؟ حضرت میفرمایند نیتت را درست کن. کارت را انجام دادهای. «حسنُ النّیّهِ بِالطاعَه» نیتت صحیح باید باشد. این دومین الزام از الزامات غدیر.
* اما سومین الزام از الزامات برنامه غدیر را تحت این عنوان از کتاب شریف کافی که در این باب هست، باب تعجیل در کار خیر، در اصول کافی مصطفوی جلد سوم هست. روایت هشتم این باب را من انتخاب کردم. ائمه اهل بیت ما میفرمایند: وقتی میخواهی قدمی برداری، کاری را میخواهی انجام دهی، زود باش. معطل نکن. مِن مِن نکن به قول خودمان. این دست و آن دست نکن. این پا و آن پا نکن. حرکت کن. سریع باش. چرا؟ چون شیطان با تمام قدرتش از زمانی که تو نیت کردی کار را انجام بدهی، نیت کردی وارد بشوی، به سیل خدمتگزاران غدیر، خودت را بیاوری در اقیانوس کرم امیرالمؤمنین علیه السلام وارد کنی، برای امیرالمؤمنین علیه السلام یک قدمی برداری، اولین کسیکه از اولین لحظه تلاش میکند که نگذارد که شما کارت را انجام دهی، شیطان است. لذا ما باید مواظب شیطان باشیم. راهکارهایش را هم به ما گفتهاند. خلوص در نیت. متوجه حضور شیطان بودن. جلوگیری کنیم از این که شیطان بخواهد ورود به کار پیدا کند. یکی از آنها تعجیل است. کار را عقب نیندازیم. تأخیر در کار ایجاد نکنیم. نشستیم با هم مشورت کردیم، برنامهریزی کردیم برویم در فاز اجرا. اگر کار روی زمین ماند، این محلی میشود برای ورود شیطان.
روایت را عنایت بفرمایید: حضرت میفرماید «هر بار یکی از شما آهنگ کار خیر یا رساندن نفعی به دیگران کرد، دو شیطان بر جانب راست و چپ او باشد. پس باید بشتابد که او را از آن باز ندارند» دو روز اول ـ دیدیم در طول دوران خدمتمان ـ خیلیها هستند، اما آخر موقع اجرا که شد، خیلیها نیستند. شیطان تلاش خود را میکند. ما باید در قدم به قدم برنامه غدیر، در لحظه به لحظه آن متوجه شیطان باشیم. اَهمّ کار، تعجیل در کار خیر است. دومی را در الزام بعدی خدمت شما عرض خواهم کرد.
* الزام بعدی که الزام چهارم است، «جلوگیری از ورود حرام به کار» است.
برادر من! خواهر من! شأن کار امیرالمؤمنین علیه السلام و غدیر را حفظ کنید. این در شأن نام مولا نیست که در کوچکترین لحظهای از لحظات برنامه، یک حرام صورت بگیرد. این همان جایی است که شیطان ورود پیدا میکند. کار ما را خراب میکند. متأسفانه گاهی شاهد هستیم حرف و گفتگو زیاد است در کارها. چرا اینگونه هست؟ نگذارید غیبت ورود پیدا کند، غیبت حرام است. حرام کار را فاسد میکند. مثل کِرمی که شیرینترین میوه را از بین میبرد. آن وقت شما هیچ استفادهای از آن میوه شیرین و رسیده نمیتوانید بکنید. حرام همانطور کار را از بین میبرد. خیلی باید دقت کنید. یک اپسیلم حسادت، چشم و همچشمی اگر آمد، خراب است کار! وسط کار داری پرچم میچسبانی، پشت سر دوستت حرف بزنی، غیبت کنی، خراب است کار. داری شیرینی میپیچی، داری نقل میپیچی، داری یادبود درست میکنی، دور همدیگر که هستیم، خیلی باید دقت کنیم. زبانهامان به ذکر بگردد نه به حرام. افکارمان متوجه امیرالمؤمنین علیه السلام باشد، نه به حرام. غیبت، تهمت، زیر آب زنی، چشم و همچشمی، حسادت، کار را در شأن ندیدن، خیلی اینها مفاسد عظیمهای است که متأسفانه درگیر میکند ما را در کارها و باید بسیار حواسمان به این قضیه باشد. بسیار باید دقت کنیم. شیطان از این راهها به ما ضربه میزند. ما باید جلوی او را محکم بگیریم. محکم بایستیم.
من سخنران جلسه هستم، به من بگویند:ـ «بیا آقا صندلی را تمیز کن».
بگویم: «چشم!»
بگویند: «آقا نیم ساعت دیگر شما سخنرانی داری، این نیم ساعت بایست دم در مردم را راهنمایی کن»
بگویم: «چشم!»
«بیا برا چهار تا شربت در خیابان بگیر جلوی مردم»
«به روی چشمم! با افتخار میروم.»
نگویم «در شأن من نیست».
کار امیرالمؤمنین علیه السلام هر چه باشد، از سر ما و اجداد ما هم بالاتر است. از سرمان هم زیاد است. گاهی اوقات بعضیها از ما هنوز غرارهایی داریم در خودمان، باید بریزیم آنها را دور. جلوی چه کسی آمدی؟ برای چه کسی داری کار میکنی؟ برای چه کسی داری قدم برمیداری؟ متوجه هستی عزیزم؟!
این روایت نورانی را از کتاب شریف کافی که روایت در تفسیر برهان هم هست، خیلی زیباست. ـ عنایت بفرمایید ـ ذیل آیه ۲۳ سوره فرقان. میگوید از امام صادق علیه السلام از این آیه سؤال کردم:
«وَ قَدِمْنا إِلى ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً»
میآییم عملهای آنها را بررسی کنیم، می پردازیم به اعمال اینها
خب، اعمالی که برای ما آوردند. این غدیر جشن گرفتی؟ خدا می خواهد بررسی کند. می گوید خیلی خب بردار بیاور، ببینیم برنامه امسال چطور بود؟ جشن مسجد امیرالمؤمنین علیه السلام امسال چطور بود؟ عنایت فرمودید؟ می آوریم دیگر. کلاس نوجوان ها امسال کارگاه اندیشه گرفتند، پرانده رفته است. می خواهد بررسی شود. خوب دقت کنید «فَجَعلنهُ هَباءً مَنثورا» نگاهش می کنند. آخر کار، گزارش، زیرش مهر «باطل شد» زده است. قابل قبول نیست. مردود! می گذاریمش کنار.
از این سؤال کردن از امام صادق علیه السلام. حضرت می فرمایند (قال اما والله) خیلی قابل دقت است. (قال اَما وَاللهِ اِن کانت اعمالُهُم اَشدَّ بَیاضاً مِن القُباطی). جشن خیلی زیبا بود، هیچ مشکلی نداشت. یک پارچه ای در آن عهد بوده، پارچه سفید مصری بهش می گفتند. این قباطی است. در پارچه سفید مصری، هیچ رگه ای از رنگ دیگری نبوده است. وقتی می خواستند زیبایی یک کار را مثال بزنند، خالص بودن یک جنس را مثال بزنند، به این پارچه مثال می زدند و می گفتند از قباطی سفیدتر. حضرت این مثال را به کار می برند. می فرمایند: از قباطی سفیدتر. یعنی بهترین پارچه سفید دنیا. خالص ترین پارچه سفید دنیا. حضرت می گویند: جشنت تاپ بود، عالی بود، دکلمه خواندی توپ. گروه سرودت اصلا هماهنگی اش حرف نداشت. چقدر متن اش قشنگ بود. مسابقه را چقدر خوب اجرا کردی. چه صدایی، چقدر خوب از مردم اشک گرفتی. عجب سخنرانی ای کردی. این شربت تان اصلا امسال خیلی باکلاس بود، عالی بود، تمام برنامه ها عالی. ولی مهر مردود زیرش است! مشکل در محتوای برنامه نبوده، برنامت خوب بوده. پس چرا قبول نشد؟
(و لکن کانوا اذا عَرَضَ لهُمُ الحرامُ لم یَدَعوهُ) ای وای بر من! ولی وسط کار یک حرام آمد. ولی تو رها نکردی! رفتی شربت جلوی ماشین بگیری، چشمت کجا کار می کرد؟ داشتی برای جشن یادبود درست می کردی، دلت کجا بود؟ پول آوردی دادی برای مجلس مصرف شود. چرا پول دادی؟ که بگویند: آهان ایشان ۲۰ میلیون پول داده است؟ تزئیناتت خیلی قشنگ شد. به ذهنت گذشت که امسال از آنها جلو زدیم! تزئینات مان یک است! به گرد ما هم نمی رسند. نشسته بودید دور هم تمرین می کردید، وسطش راجع به آن خانوم که با شوهرش مشکل دارد هم حرف زدید؟ غیبت کردید؟ الی آخر. حرام ورود به کار کند، کار باطل است. مردود است. ما باید محکم بایستیم و از ورود حرام به کار جلوگیری کنیم. این الزام چهارم : «جلوگیری از ورود حرام به کار».
* الزام پنجم، باید دقت کنیم. کار برای امیرالمؤمنین علیه السلام، در عین اینکه کار برای غدیر و صاحب غدیر و مولای غدیر از اهم فرائض است، در رأس امر به معراف و نهی از منکر است. اما در احکام کار برای امیرالمؤمنین علیه السلام جزء مستحبات است. ما باید متوجه باشیم به واجبات ضرر نزنیم. این خیلی مهم است. تا ساعت ۲ بعد از نصف شب می مانیم، برای غدیر کار می کنیم. بعد ساعت ۳ می رسیم خانه. خسته ایم، حال نداریم، مثل جنازه می افتیم. نماز صبحمان قضا می شود. می رویم مشغول برنامه می شویم، از ظهر داریم کار می کنیم، شب اجرا داریم. یک دفعه یادمان می رود نماز ظهر و عصرمان را بخوانیم. کارمان خراب می شود. این بسیار نکته مهمی است. بسیار نکته مهمی است! پدر مریض داریم، الان وقت دکتر دارد، به شما زنگ زده، وسط برنامه ات هستی. به شما زنگ زده است که بیا من را به دکتر ببر. باید بلند شوی، برنامه را بگذاری زمین، پدرت را ببری دکتر. این را امیرالمؤمنین علیه السلام از شما می خواهد. کار امیرالمؤمنین علیه السلام هم لنگ نمی ماند. خیالت راحت باشد. یک نفر انجامش می دهد. بچه ات توی خیابان معطل است. از کلاس باید بروی بیاری اش، برو دنبالش بیاورش. وظایف فقهیِ شرعی مان را فراموش نکنیم. به نمازمان ضربه نخورد، به وظایف مان. خانم ها، آقایان، وظایف زندگی تعطیل نشود روز غدیر. زندگی تان را داشته باشید. شما آمدی کار کنی، می گویی من حاضرم بیشتر وقت بگذارم. وقت خودم را بگذارم. بله ۲ روز، ۳ روز، هم ممکن است شما نرسی. غذا بپزی، از جایی غذا برای خانواده ات تهیه کنی ولی اینگونه نباشد که از وظایف زناشویی مان، از واجبات فقهی مان، از فرائض مان، از واجبات اخلاقی مان بخواهیم بزنیم. اینها بر ما واجب است و برنامه مستحب است. این خیلی مهم است. دقت داشته باشیم. آن چیزی که باید پاسخ بدهیم، اینها است. باید در مقابلش پاسخگو باشیم. خود امیرالمؤمنین علیه السلام این را در اصل از ما خواسته اند. اینها را مرتب و منظم انجام دادی؟ شاگرد زرنگی؟ حالا برای غدیر هم کار کن. نه اینکه بخواهی به آنها ضربه بزنی. پس اسم الزام پنجم، را می گذاریم: «عدم ضرر به فرائض».
* الزام ششم که می خواهم عرض کنم، این است. خودتان را به سختی نیندازید. میزان توان خودتان را در نظر بگیرید. ببین عزیزم! یک عده آمده اند تحت نظر من می خواهند کار کنند. می گویند آقا ما ۳ شب می توانیم وقت بگذاریم. از الان می خواهیم برنامه بگذاریم. یک عده می آیند، می گویند ما هفته ای یک شب وقت داریم. می خواهیم هزینه کنیم، آنهایی که دور هم هستیم و داریم برنامه را راه می اندازیم، می بینیم ۵ میلیون پول داریم یا ۵۰۰ هزار تومان پول داریم. خودمان دیگه پا نشویم برویم به در و دیوار بزنیم، پول قرض کنیم، از این طرف و از آن طرف، هرجوری شده؛ حد توان مان را در نظر بگیریم. این خیلی مهم است. شما الان توانت ۵۰ نفر دعوتی است. ۵۰ نفر دعوت کن. توانت نیست شام بدهی، شام نده. نمایشگاهت را می توانی ۲ سانس برگزار کنی، خودتان را نکشید که آن را ۳ سانس بکنید. ۲ سانس برگزار کنید. کیفیت را بالا ببرید. پرزنتورهایتان می توانند ۲ شب، ۳ شب بیایند، خب! ۲ شب، ۳ شب بیایند. فشار نه به خودتان بیاورید، نه به مجری هایتان. بسیار اساسی است. ۵ تا سخنرانی وقت دادی؟ چرا ۵ تا وقت دادی؟ آخه شما می رسی از این سمت شهر برای آن سمت شهر؟ ۵ جا را ساپورت کنی؟ بعد آنها هم بمانند معطل، استرس پیدا کنند، اعصابشان خورد شود. سخنران مان نیامد، مداح مان نیامد، مجری مان نیامد. برندار عزیزم! دو تا اجرا بردار. به ۲ جا قول بده. به یک جا قول بده. یک جا مجری باش، یک اجرا قبول کن. یک جا مداحی را بپذیر. یک جا سخنرانی قبول کن. یک کارگاه برا. حد توان مان را در نظر بگیریم. بیشتر از توانمان در کار فرهنگی، در کار اقتصادی، در کار معنوی، هر کاری را که می خواهیم انجام بدهیم بیشتر از توان، نه به خودمان فشار بیاوریم، نه به نیروهایی که دارند پیش ما کار می کنند و ما مسئولیتشان را بر عهده داریم. این بسیار مهم است.
این روایت را دقت کنید. امام صادق علیه السلام می فرمایند. خیلی زیباست. می فرمایند: (مر بی ابی و انا بطواف و انا حدثا) نوجوان بودم، داشتم طواف می کردم. پدرم از کنارم گذشت، امام باقر علیه السلام؛ ( … اجتهدت فی العباده و انا … عرقا) خیلی اجتهاد می کردم. خیلی داشتم تلاش می کردم. حسابی عرق می ریختم. پدرم دید خیس عرقم، در حال تلاش زیادم. (فقال لی یا جعفر با بنی) پسرم جعفرجان! (ان الله اذا احب عبدا ادخله الجنه) اگر خدا دوست داشته باشد یک بنده ای را، زمینه را برایش فراهم می کند. کارَت انجام می شود، عبادتت انجام می شود، جشنت برگزار می شود. نگران نباش (و رضا عنه من یسیر). خودت را نمی خواهد بکشی، همان کم را هم خدا قبول می کند. خودتان را به تکلف نیاندازید، زیر بار قرض و قوله نمی خواهد براید. به اندازه ای که هزینه دارید، به اندازه ای که توان دارید، بپذیرید. خودتان را از پا نیاندازید. چه کسی این حرف را زده است؟ از کجا آمده است؟ خودمان را نباید از پا بیاندازیم. امام ما، امام باقر علیه السلام به پسرش امام صادق علیه السلام این دستور را داده است و می گوید خودت را از پا نیانداز، بیشتر از توانت نمی خواهد قدم برداری. خدا همان (یسیر) را هم قبول می کند. عنایت فرمودید؟ نیت خالص باشد، حرام راه ندهد، الزامات قبلی را مدّ نظر داشته باشد، برای امیرالمؤمنین علیه السلام قدم بردار، یک ذره هم باشد، خدا قبول می کند. بیشتر از حدّ توان قدم برندار.
* الزام هفتم ما مداومت بر کار است. مداومت بر کار. وقتی یک کاری را قبول کردیم، رفتیم قدم برداریم برای غدیر، خواهشا شل کن سفت کن در نیاوریم. یک جمعی منتظر شما هستند، یک گروه دارند کار تیمی می کنند، تیم را خراب نکن دیگر عزیز من. یک ماشین باید چهار چرخش بچرخد، یک چرخ کم باد باشد، پنچر باشد، کار آنها هم لنگ است. ماشین از حرکت می ایستد. مداومت داشته باشیم اگر آمدیم، یک کاری را پذیرفتیم که انجام بدهیم، اگر آمدیم یک قدمی را در غدیر برداشتیم، فرضا ۵ سال است که داریم یک نمایشگاهی را برپا می کنیم، تعطیلش نکنیم. خدا دوست دارد ادامه بدهیم. این خیلی مهم است. دقت داشته باشیم اگر فرضا ۴ سال است داری سر کوچه ات شربت می دهی، جلوی مغازه ات شربت می دهی، توی دانشگاه شیرینی می بری، پخش می کنی، محیط کارت همکارانت را ساپورت می کنی، این دیگر در ذهن اینها کانالیزه شده، غدیر است و منتظرند، تعطیلش نکن. بر کارت مداومت داشته باش. امسال هم کادو بده، امسال هم شیرینی بده، امسال هم برنامه ات را داشته باش. ببینید آنچه اساتید به ما آموختند، باید خدمت اضافه کنی. نباید کم خدمت کنی.
البته با عنایت به الزام قبلی؛ نه بیشتر از توان، ولی تداوم داشته باشد. بله امسال نمی توانی مثلا ۳ ساعت شربت بدهی، نیم ساعت شربت بده عزیزم. ۲۰ تا لیوان شربت بده. نیم ساعت شربت بده. درحد توانت شربت بده ولی مداومت داشته باش. تعطیلش نکن. مداومت بر عمل بر دو بخش است. گفتیم یکی اینکه کاری راکه شروع کرده ایم، ادامه بدهیم. مسئولیتی را که پذیرفته ایم، وسط کار رهایش نکنیم، کار را نگذاریم لنگ بماند.
امام سجاد علیه السلام می فرمایند:
«إنّی لاَحِبُّ أن اُداوِمَ عَلَى العَمَلِ ، و إن قَلَّ». خدا رحمت کند حاج آقا مهریار در شیراز را. او برای ۱۳ رجب جشن می گرفت و تا روزی که زنده بود، ادامه داد و جشن گرفت. خدا رحمت کند حاج حسین نجات را در شیراز تا روزی که زنده بود، سوم شعبان جشن می گرفت و صبح روز عید غدیر دعای ندبه داشت. برنامه باید تداوم داشته باشد. امام سجاد علیه السلام می فرمایند: اگرچه عمل بسیار کوچک باشد ولی تداوم داشته باشد. تداوم داشتن بسیار مهم است.
* الزام هشتم را به نامِ نامی امام هشتم علی بن موسی الرضا علیه السلام گذاشتیم که بانیان این کانال و خدمتگزاران غدیر مجاورین امام هشتم علیه السلام هستند. الزام هشتم را که آخرین گفتگویی است که ما امشب در خدمت شما هستیم، با عنوان «توسل به صاحب غدیر امیرالمؤمنین و امام زمان علیهم السلام در خدمتگزاری» عرض می کنم. بدین جهت گذاشتمش الزام هشتم که همه این کارها را انجام دادیم و دقت کردیم. حالا به جایی می رسیم که می بینیم کار سخت است. اهمیت الزام هشتم دراین است که چطور نیتمان را خالص کنیم؟ چطور به جنگ شیطان برویم؟ شیطان با انبیاء کُشتی گرفته، دست از سر پیامبر اولوالعزم برنداشته است! دست از سر پیامبران برنداشته است. چطور جلوی حرام را بگیریم که وارد کار نشود؟ طاقت ها رامحاسبه کنیم؟ فرائض مان رانگهداریم؟ برکارمان مداومت داشته باشیم؟ همه راکه نگاه می کنیم، میبینیم کار بسیار سخت است!!! برایم سراغ صاحب غدیر و بگوییم «یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَهٍ مُزْجَاهٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ». مولای من روزگار غریبی است. عده ای به یاد افتادند نام شما و جد شما را در بزرگترین عید الهی تعظیم ببخشند. این از غربت غیبت است که منِ سراپا تقصیر روسیاه، منِ سراپا گناه روسیاه بخواهم قدمی برای غدیر بردارم! من کجا علی امیرالمؤمنین علیه السلام کجا؟ من کجا صاحب غدیر کجا؟ من کجا ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف کجا؟ من روسیاه برای ولیعصر علیه السلام جارو کنم؟ این غربت ولیعصر علیه السلام است! او ملائک به درخانه اش هستند. اولوالعزم ها آرزوی خدمتش را داشته اند، مولانا امام جعفر بن محمد الصادق علیه السلام می فرمایند: «لو ادرکته لخدمته ایام حیاتی».
منِ سراپا تقصیر آمده ام ورود پیدا کرده ام به یک وادی بسیار عظیمی؛ چون کسی نبود! غریب بود آقام! زمانه زمانه غیبت و غربت است. ماندهایم. دیدم برای نام علی علیه السلام کسی قدم بر نمیدارد. آمدم بلند شوم، حرکت کنم، تکان بخورم. ورود پیدا کنم به یک کاری. حالا در آن مانده ام. ای آقای من! ای مولای من! میشود دست من را بگیری؟ میشود کمکم کنی؟ میشود نیتم را خالص کنی؟ میشود فکرم را باز کنی؟ در برنامهها یاریام کنی؟ ذهنم باز شود؟ برای شما طرح و ایده به نظرم بیاید؟ جشن بهتر شود؟ اثر به کارم بدهی؟ اثر به کمالم بدهی؟ اثر به کلامم بدهی؟ قلمم را شیوا کنی؟ بیانم را زیبا کنی؟ اجرایم را خوب کنی؟ آقایان! خانمها! خدمتگزاران! فرهیختگان! من و شما آمدهایم کارگر یک آقایی شدهایم. صاحبکارمان است. هر جا خواستید بروید، همانگونه که میروید از در منزل که میخواهید خارج شوید، به سمت حرم علیابن موسیالرضا علیه السلام، به ما گفتهاند بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ وَ فى سَبیلِ اللّهِ وَ عَلى مِلَّهِ رَسوُلِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیهِ وَ الِهِ. آقایان برای کار غدیر میخواهید حرکت کنید، با نیت از در بیایید بیرون. با وضو حرکت کنید. بِسْمِ اللّهِ و َبِاللّهِ و َفى سَبیلِ اللّهِ وَ عَلى مِلَّهِ رَسوُلِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیهِ وَ الِهِ.
محل کار غدیر منتسب به امیرالمؤمنین علیه السلام است. زمان کار غدیر منتسب به امیرالمؤمنین علیه السلام است. بفهمیم کار را. توسل پیدا کنیم. بگوییم آقا، مولا، سرار، بزرگ، سید، امیر دست ما را بگیر. نمیتوانیم. ما کجا؟ این کار کجا؟! این عظمت کجا؟! دست ما را بگیر. کمکمان کن. یاریمان کن. فکرمان، مغزمان، دستمان، زبانمان، چشممان همه را به تو سپردیم. خودت زمینه اش را فراهم کن. توفیقش را عنایت کن. باور بفرمایید آقا کرامت میفرمایند. دستگیری میکنند. مولای ما، ما را رها نمیکند. تک تک برنامهها از نظر مبارکشان خواهد گذشت. تأیید میفرمایند. دعا میفرمایند انشاءالله. اگر که آن الزامات قبلی را رعایت کنیم. برای رعایت آنها هم از خودشان کمک میگیریم. مهمترین بحثی را که در الزامات عرض کردیم، الزام هشتم است که توسل به ذیل عنایت امیرالمؤمنین علیه السلام و مولانا صاحب العصر و الامر و الزمان عج الله تعالی فرج الشریف است.
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ مولانا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ المعصومین عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ کَمَالَ دِینِهِ وَ تَمَامَ نِعْمَتِهِ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ مولانا الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَم الْحَمْدُ لِلَّهِ علی ولایت امیرالمؤمنین
خدایا سپاس که ما را هم ورود دادی. وارد کردی به خطه خدمتگزاران غدیر. در زمره خادمان امیرالمؤمنین علیه السلام. خدایا این توفیق را تا لحظه آخر عمر از ما نگیر. دست ما را از دامن امیرالمؤمنین علیه السلام کوتاه نگردان. ما را از یاران امیرالمؤمنین علیه السلام قرار بده. ما را از موالیان غدیر قرار بده. شهادت غدیر را روز قیامت برای ما قبول بفرما. اعمال ما را مورد رضایت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرج الشریف قرار بده. برنامههای ما را مورد رضایت صاحبالزمان عجل الله تعالی فرج الشریف قرار بده. لبخند رضایت را بر چهره مبارکش بنشان. به مژده ظهورش قلب امیرالمؤمنین علیه السلام را شاد بگردان. ای خدا به جعفر بن محمد صادق علیه السلام قسمت میدهیم یک خدمتگزاری غدیر در زمان ظهور ولی عصر عجل الله تعالی فرج الشریف در رکاب ولی عصر عجل الله تعالی فرج الشریف نصیب و روزی همه ما بفرما. تمامی علمای شیعه از صدر تاریخ شیعه تا کنون که با مجاهدتهای خود غدیر، پیام غدیر، فرهنگ غدیر را به ما رساندند و بدین جهت به گردن ما حق دارند، علی الخصوص اساتید خودمان را قرین رحمت بفرما.
بالنبی و آله رحم الله من قرا الفاتحه مه الصلوات
دانلود فایل صوتی کارگاه آموزشی شماره ۷۱ – الزامات برنامه های غدیر
دانلدو فایل PDF کارگاه آموزشی شماره ۷۱ – الزامات برنامه های غدیر
برچسب:الزامات, الزامات برنامه های غدیر, برنامه, غدیر