• دوره‌های آنلاین
    • مهارت های فردی
    • مهارت های نویسندگی
    • مهارت های معرفتی
    • مهارت های تبلیغی
    • مهارت های فنی و حرفه ای
  • دوره‌های آفلاین
    • مهارت‌های فردی
    • مهارت‌های نویسندگی
    • مهارت‌های معرفتی
    • مهارت‌های تبلیغی
    • مهارت‌های فنی‌و‌حرفه‌ای
  • کارگاه های آموزشی صوتی
    • نیمه شعبان
    • غدیر
    • محرم
    • فاطمیه
  • مجالس اینترنتی
    • مجالس نیمه شعبان
    • مجالس غدیر
    • مجالس محرم
    • مجالس فاطمیه
  • طوفان فکری
    • طوفان فکری نیمه شعبان
    • طوفان فکری غدیر
    • طوفان فکری محرم
    • طوفان فکری فاطمیه
    • سبد خرید

      0
    سوالی دارید؟
    0717 779 936 98+
    GroupSafiran@gmail.com
    • ورود / عضویت
    گروه آموزشی سفیران
    • دوره‌های آنلاین
      • مهارت های فردی
      • مهارت های نویسندگی
      • مهارت های معرفتی
      • مهارت های تبلیغی
      • مهارت های فنی و حرفه ای
    • دوره‌های آفلاین
      • مهارت‌های فردی
      • مهارت‌های نویسندگی
      • مهارت‌های معرفتی
      • مهارت‌های تبلیغی
      • مهارت‌های فنی‌و‌حرفه‌ای
    • کارگاه های آموزشی صوتی
      • نیمه شعبان
      • غدیر
      • محرم
      • فاطمیه
    • مجالس اینترنتی
      • مجالس نیمه شعبان
      • مجالس غدیر
      • مجالس محرم
      • مجالس فاطمیه
    • طوفان فکری
      • طوفان فکری نیمه شعبان
      • طوفان فکری غدیر
      • طوفان فکری محرم
      • طوفان فکری فاطمیه
    • سبد خرید

      0

      غدیر

      • خانه
      • بلاگ
      • غدیر
      • کارگاه آموزشی شماره 154 – مهندسی تبلیغ غدیر – جلسه دوم

      کارگاه آموزشی شماره 154 – مهندسی تبلیغ غدیر – جلسه دوم

      • ارسال شده توسط پشتیبان سفیر 1
      • دسته بندی غدیر, کارگاه های آموزشی صوتی
      • تاریخ 12 تیر 1398
      • نظرات 0 نظر
      https://old.safirangroup.com/wp-content/uploads/2020/03/154.-mohandesi-tabligh-01.mp3

      بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم

      الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ المعصومین عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ

      در ابتدا این تابلو و اسمی که برای این دوره گذاشته شده است، را معنا می کنم:

      تقابل اعتقادی سقیفه با غدیر

        می خواهیم بدانیم، هدف ما از کنار هم قرار دادن این کلمات چیست، تا به ریز مطالب برسیم. تقابل به معنای ضدّیت، تخالف و مخالفت، درگیری و اجمالاً از این اسم همه‌ این معانی می تواند استفاده بشود. یعنی اینکه:

      اولاً: معلوم باشد سقیفه با غدیر سر سازش نداشته.
      دوماً: نه تنها سر سازش نداشته، بلکه با همدیگر خیلی دعوا داشتند.
      مهمتر از همه‌ این موارد اینکه آن نقاط دعوا کجا بوده؟ ما این بحث را تا اینجا همه متفق القول هستیم. کسی بین ما نیست که بگوید غدیر با سقیفه رفیق بوده؛ اما شاید کسی بگوید که ممکن است غدیر با سقیفه تخالفی داشته، ولیکن در حد ضدیت نبوده! حالا این جزئیات را باید باز کرد تا مشخص شود این ضدیت در کجا است؟ با کلی گویی نمی شود، در این مورد بحث کرد. باید دست بگذاری روی موارد ضدیت و بگویی که این مورد و این مورد و این مورد. پس تقابل اعتقادی سقیفه با غدیر تا به اینجا مشخص شد. در مورد معنای اعتقادی سقیفه با غدیر شاید تقابل های زیادی وجود داشته باشد؛ اما (در این جلسات) آنقدر وقت نداریم که همه‌ آنها را بیان کنیم. فعلاً می خواهیم تقابل اعتقادی را بگوییم.

      سوماً: سقیفه با غدیر.
      چرا ما سقیفه را جلو انداختیم؟ و نگفتیم غدیر با سقیفه! برای اینکه ما می‌خواهیم بگوییم: اگر دعوایی به راه افتاده، دعوا را چه کسی به راه انداخته؟ سقیفه! یعنی غدیر بوده و سقیفه با آن مخالفت کرده! نه اینکه سقیفه بوده و غدیر با آن دشمنی کرده است. بنابراین روی عنوان تابلو جلسات خیلی فکر شده و عنوان با دقت انتخاب شده است.
       از نظر زمان بندی این بحث را به دو قسمت تقسیم کردیم که ان شاءالله خدمت شما تقدیم می‌ کنم:

      قسمت اول: کلیات
      وقتی می گوییم سقیفه با غدیر ضد، دشمن و مخالف همدیگر هستند، اولاً کلیات این دعوا روشن شود که چه نوع دعوایی است؟ مثلاً: یک وقت طرف می گوید: یک لیوان آب بده بخورم. این زیاد جای روشن کردن جوانب ندارد. یک لیوان آب است بخور! اما وقتی بگویند یک نفر با یک نفر دیگر دعوا دارد و دشمن است. این جمله کوتاه، قبل از اینکه به مسئله سقیفه برسیم، برای شما ایجاد سؤال می کند. همین که شما گفتی آیا فلان شخص را می شناسی؟ اینها با هم ضد هستند، مخالفند، دشمن اند؟ یک دنیا سؤال در ذهن انسان می چرخد که چطور شد که این دو با هم دشمن شدند؟ آدم احتمال نمی داد که این دو تا دشمن باشند! مسئله چه بوده؟ هنوز نوبت اینکه بگوییم بر سر چه چیزهایی دشمنی داشتند، نیست. به صورت کلی سؤالاتی پیش می آید که این آدم بر اساس چه مبنایی ممکن است با چیزی دشمن شده باشد؟ این یکی چرا با این دشمن شده؟ مسئله چقدر مهم بوده که این دشمنی را حل نکردند و همچنان دشمنی باقی مانده. اینها کلیات است. یعنی دست روی ریز مسئله گذاشتن نیست. ما هنوز می خواهیم ببینیم این اتفاق کلی چرا اتفاق افتاده؟ این ماجرا چرا باید به وقوع بپیوندد؟ این کلیات ماجراست.

      قسمت دوم: جزئیات
      وقتی به جزئیات برسیم، سقیفه با غدیر دشمن است. بر سر چه دشمن هستند؟ باید نشان دهیم. این یک، این دو، این سه و چهار. مثلا ده مورد موضوع موارد دشمنی غدیر با سقیفه را باید بگوییم. این می شود جزئیات. پس بحث ما درباره تقابل سقیفه با غدیر نصفش کلیات قضیه است و نصف دیگرش جزئیات و موارد این تخالف، تضاد، دشمنی و مقابله است. برای اینکه بحث را شروع کنیم، به برکت محمد و آل محمد علیهم السلام، من چهارده نکته برای کلیات این بحث یادداشت کردم.

      نکته اول: اصلاً چرا ما باید به بحث تقابل سقیفه با غدیر بپردازیم؟
      غدیرستان بنایش بر این است که موضوع تکراری نباشد. بحثی که سالهای قبل بیان شده در این جلسات جدید تکرار نشود و حرف جدیدی برای گفتن داشته باشیم. این بحثی که انتخاب کردیم اصل ضرورتش چه بوده؟ مثلاً من برای شما شش، هفت جلسه بگویم که آب برکه غدیر چگونه بوده! چه فایده ای دارد. آب برکه غدیر آب هست؛ چه سرد، چه گرم، شور یا شیرین است. پس باید بحثی باشد که فایده داشته باشد. پس سؤال این است که دانستن تقابل سقیفه با غدیر چه فایده ای دارد؟ به چه درد ما می خورد؟ کدام بحث اعتقادی ما درباره غدیر را حل می کند؟ جواب این سؤال مهم است.

      واقعیت این است که اگر انسان تقابل و ضدیت چیزی را که وجود دارد را نداند. یا به عبارت دیگر اگر درمقابل چیز به درد بخور، چیز به درد نخور را نشناسد، قدر خوب را نخواهد دانست. موقعی بر ارزش آن نعمتی که در دست داری پی می بری که بدانی چیزی که بر خلاف و ضد این است، چقدر بد و بی ارزش است. اصلاً خاصیت تضاد این است. خوب و بد مقابل یکدیگر هستند. شما موقعی قدر خوب را می دانی که گرفتار بد شوی. بلایی سرت بیاید که بگویی ما قدر این چیز خوب را نشناختیم. اعم از یک انسان خوش اخلاق یا یک ماشین خیلی خوب که درست کار می کند. یک غذایی که خیلی برای بدن فایده دارد. قدر همه اینها را کی می دانیم؟ موقعی که ضد این را ببینی. مثلاً یک ماشینی درست راه نمی رود، بلایی سرت بیاورد که بگویی ماشینی که قبلاً داشتیم، عجب چیز خوبی بود. آن موقع است که می فهمیم. وقتی این غذای پرفایده را می خوری، آن موقع که غذای بد و مضر را خوردی و دو سه روز مریض شدی و دکتر برایت سرم نوشت، آن موقع می گویی آن غذای قبلی عجب چیزی بود و ما قدرش را ندانستیم. الی آخر. همه نعمتهای دنیا اینطور است که آدم وقتی یک چیز خوب را دارد، قدرش را نمی داند تا زمانی که از دستش می دهد و گیر یک چیز بد می افتد، متوجه ارزش و قیمت آن می شود.

      اول و آخر این بحث این نتیجه را به ما می دهد که ما اصلاً کاری نداریم که شیعه هستیم. هر آدمی در دنیا ببیند که دو چیز مقابل هم قرار گرفته اند؛ یکی سقیفه و دیگری غدیر. شما بدی های سقیفه را ببین تا قدر خوبی های غدیر را بفهمی. موقعی آدم قدر غدیر و ارزش داشتن غدیر را می داند که آنچه را که سقیفه به بار آورده و آنچه که اهداف سقیفه بوده است و آن ضررهایی که سقیفه زده را خوب تشخیص بدهد. آن موقع می فهمد که غدیر داشتن چه قدر ارزش داشته است. چرا ما می گوییم خدایا شکرت و می گوییم:

      «الحَمدُ لِلّهِ الَّذی جَعَلَنا مِنَ المُتِمَسِّکیِن بِولایَت»

       می گوییم خدایا ما نه این که نمی‌دانیم چه نعمتی در دستمان است، نه! بلکه می گوییم سقیفه یک بلایی سر مردم درآورد که هیچکس حتی سر تیر و طایفه خودش این بلا را درنمی آورد. پس ما آنها را خوب نمی دانیم و بر آن اساس می دانیم که اکنون چه گلی دستمان است. می دانیم که در کدام خانه آمده ایم. می دانیم چه جایی آمده ایم که همه منفعت با ما است و به همه ضررها لگد زده ایم و نگذاشته ایم که آنها به ما نزدیک شوند.

      بحث اول کلیت:
      اولین نکته کلی درباره بحث تقابل غدیر با سقیفه این است که ما با شناسایی این تقابل و ریزه کاری این ضدیت طبعاً به دست می آوریم که سقیفه چه ها دارد؟ نقاط ضدیتش با غدیر کجاست؟ این که یک چیزی به نام غدیر بوده و سقیفه آمده آن را نابود کرده. خب؛ آیا کار خوبی کرده؟! پس ما برویم طرفدار سقیفه شویم! یا اگر کار بدی کرده و آمده غدیر را از بین ببرد، این را بشناسیم. پس اول ببینیم سقیفه به چه اهدافی آمده است، چه خبر بوده که با این ضد شده تا با نفی آن، غدیر را در اعتقادمان جا بیندازیم.

       از خاصیت این بحث است که دانستن تقابل سقیفه و غدیر یک ضرورت برای غدیریان است، برای هرکس که می خواهد اهل غدیر شود، اگر غدیر را بشناسد اما دشمنش، مقابلش، متقابلش و مخالفش را نشناسد، نصف به نصف از غدیر کم دارد. نشان به آن نشان که در خطبه آقا رسول الله صلی الله علیه و آله در غدیر خم (من این را آمار گرفتم دقیق نشستم مطالعه کردم)، نصف آن راجع به دشمنان غدیر است. در خطبه یک ساعت و بیست دقیقه ایی که پیغمبر صلوات الله علیه ایراد فرموده اند، نیمی از آن درباره دشمنان غدیر است، درحالیکه شما در یک موقعیتی که می خواهید، یک سفره قشنگی را پهن کنید، معمولاً می گویند حالا که وقت دعوا  نیست. حالا که وقت آوردن اسم بدی ها نیست. شما شیرینی هایش را بگو تا بعد حالا یک وقت دیگر دشمنی ها را می گوییم. یک وقت دیگر ضدش را می گوییم. اما آقا رسول الله صلی الله علیه و آله این کار را نکردند و در همان جلسه و در همان خطبه، نه در حد اشاره! بلکه در حد نصف خطبه اشاره به دشمنان غدیر کردند. حتی از صحیفه ملعونه نگذشتند:

      «الا اِنَّهُم اَصحابُ الصَّحیِفَه»

       که وقتی این را فرمودند، اکثر جمعیت نفهمیدند پیغمبر صلوات الله علیه کدام صحیفه را می گویند. یعنی تا اینجا نشان دادن دشمن را به غدیریان انجام دادند که آی اهل غدیر! ای کسانی که این اعتقاد را می خواهید قبول کنید، دشمنان غدیر تا اینجا پیش می آیند که قرار است بر ضد غدیر هم پیمان شوند. حواستان باشد که این ها در جهنم چگونه هستند. در آیات قرآن چگونه هستند. آقا رسول الله صلی الله علیه و آله همه گونه به پر و پای دشمنان غدیر در خطبه غدیر پیچیده اند. این بدین معنا است که آی غدیری! اگر دشمن غدیر را نشناسی، نصف به نصف پیاده هستی. نصف به نصف از غدیر چیزی نمی دانی، نصف به نصف ممکن است سرت را کلاه بگذارند. بیا و دشمن غدیر را هم بشناس.

      بحث دوم کلیت:
      مطلب بعدی درباره تقابل سقیفه با غدیر به شکل کلی این است که تقابل غدیر با سقیفه در همه ابعاد است اما الان فرصت بررسی بیشتر از مباحث اعتقادی را نداریم. مثلاً تقابل سقیفه با غدیر در بعد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و اخلاقی. به عبارت بهتر تقابل سقیفه با غدیر در همه ابعاد زندگی و وجودی انسان وجود دارد اما چرا ما بحث اعتقادی را انتخاب کردیم؟ و بحث های دیگر را انتخاب نکردیم؟

      واقعیت این است که با وجود فرصت کم صرفاً می توانیم به یک بحث بپردازیم. همیشه موارد اختلاف بین دو فرد و گروه، یک موضوع اصل است و بقیه فرع هستند. یعنی بر سر یک مطلب دعوا شروع شده است و نقطه شروع اختلاف و تقابل محسوب می شود و هرچه غیر از آن باشد، حاشیه است. مثلاً دو نفر اختلافی دارند. وقتی به موضوع رسیدگی می کنیم، می بینیم یک روزی در خیابان یکی به دیگری اهانت کرده و از آنجا دعوا شروع شده و اگر آن موضوع نبود، دعوایی شروع نمی شد. بعداً این افراد در سر معاملات هم دعوا داشتند، چون با دید منفی به هم نگاه می کنند. یا در مهمانی هرکدام به دور از هم می نشینند یا بر سر ارث دوباره دعوا می شود. علت تمام اینها این است که این دعوا قبلاً وجود داشته و اینها حاشیه شده که این نتیجه هر اتفاقی دعوا شده است.

      پس باید بدانیم که دعوا و تخالف اصلی غدیر با سقیفه، اعتقادی است و اخلاقی و اقتصادی و اجتماعی نیست. یعنی ماجرا این گونه نیست که مثلاً سقیفه با غدیر بر سر موضوع اخلاقی اختلاف داشته باشند و برای از بین بردن آن اخلاق خوب بر ضد غدیر اقدام کرده اند و ابوبکر را بالای منبر برده اند و به امیرالمؤمنین علیه السلام اجازه نداده اند که بر بالای منبر پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم برود. اصل دعوا بر سر جانشین پیغمبر بوده که جانشین کسی است که در غدیر پیامبر صلوات الله علیه تعیین کرده و فرموده خدا باید خلیفه را تعیین کند. خدا هم علی علیه السلام را تعیین کرده است. سقیفه به جنگ با این اعتقاد آمده است که خیر، خدا نباید تعیین کند و مردم خودشان تعیین می کنند و درست و غلط بودن آن حرف دیگری است. اصلاً جانشین پیغمبر را خدا باید تعیین کند یا نه مردم نیز حق دارند؟ سقیفه ریشه این اعتقاد را با تیغ زده و دور انداخته که خلیفه پیغمبر را خدا نباید تعیین کند و مردم باید تعیین کنند. این دعوا، دعوای اعتقادی است که سقیفه پایه اعتقادی را به هم ریخته است. از این پایه هزار و یک فتنه درآمده. بعد از آن مسئله اقتصادی پیش آمده، در اقتصادی که خلیفه خدا باید مستقیماً راهنمای مردم باشد اما کسی که مردم انتخاب کردند و هزار و یک اشتباه ممکن است پشتش باشد، در اقتصاد هم همان مسئله پیش می آید. این ثمره اشتباه و تقابل اعتقادی است که در روز اول اجازه ندادند کسی که نماینده خدا بود، درآنجا بنشیند و اقتصاد را هم درست کند، اخلاق را هم درست کند. وقتی این منصب به دست کسی که لیاقت این مقام را نداشت افتاد، هزار و یک مسئله ضدیت بین این دو گروه، خواسته یا ناخواسته پیش می آید. پس تقابل اصلی سقیفه با غدیر، یک مسئله اعتقادی است. یک دعوای اعتقادی شروع شده و به دنبال آن مشکلات گوناگونی بوجود آمده است.

      بحث سوم کلیت:
      ما برای این که این تقابل و ضدیت سقیفه را با غدیر کشف کنیم، نیاز به یک بحث و مطالعه و تحقیق مفصل داریم. شما یک لحظه سقیفه را کنار بگذارید. برویم سر یک بحث دیگری. شما یک موقع می­گویید که دو نفر با هم دعوا دارند. می­روید برای این که پیدا کنید که اصل دعوا چه بوده ­است؟ آثارش چه بوده است، یک پرونده­ قطور تشکیل می­شود که پر از مسائل جزئی و مسائل فردی است. سر این که این به آن یکی فحش داده ­است، آن یکی به این چپ نگاه کرده­ است، آن یکی چوب بر سر آن یکی زده ­است اما تا بیایید جمع بکنید که این تقابل بین این دو نفر چه بوده ­است، یک پرونده­ عظیمی درست می­ شود.
      شاید شما در داستان های جنایی خوانده یا دیده باشید که در ابتدا یک خبر می­آورند که یکی زده ­است یک نفر را مجروح کرده یا کشته­ است. در ساعات و لحظات اولیه قصه خیلی ساده به نظر می­آید و ممکن است که فکر کنید مسئله خیلی زود کشف می شود. اما وقتی به دست آن بازپرس و دادستان می­افتد که می­خواهند پرونده را دقیق وکامل بررسی کنند و جلوی قاضی بگذارند، قضیه فرق می کند. واقعاً گاهی می­شود که از آن ماجرای وحشتناک، یک کتاب داستان ششصد صفحه درمی­آید. آن هم از چیزی که به نظر شما در ابتدا ساده می آمد. به علت اینکه بازپرس پرونده وارد گود می ­شود. از پنجاه نفر درباره­ این دو نفر سؤال می ­پرسد. آیا شما آنها را می ­شناختید؟ سابقه ­شان را می ­دانستید؟ در این ماجرا چیزی شنیده بودید؟ شاهدان عینی آن ماجرا را پیدا می  ­کند و از تک تکشان سؤال می­کند. از همه­ همسایگان سؤال می­کند. آن شخص را می­برند به پزشکی قانونی، معاینات انجام می شود و این ها هم می­ رود در پرونده، ده صفحه هم مال آن می ­شود. ناگهان می ­بینید یک پرونده­ قطوری شد که قاضی تا بخواهد ته آن را در بیاورد، گیج می ­شود.

      حالا در این مرحله که ما رسیده ­ایم، می ­خواهیم تقابل سقیفه و غدیر را از بعد اعتقادی پیدا کنیم که یک تحقیق مفصل لازم دارد. شما از کجا می ­خواهی این را پیدا کنی؟ از کجا می ­خواهی کشف کنی که ضدیت های سقیفه و غدیر بر سر چه بوده ­است؟ فکر می ­کنید به سادگی و به راحتی می ­شود این را کشف کرد؟ به چه قیمتی؟ من الان دو سه تا نمونه و سرنخ به شما می ­دهم. فکر کنید اگر هرکدام از شما بخواهید درباره­ یکی از اینها تحقیق کنید، چند سال تحقیق می شود اما تمام نمی­ شود. یک روزی یک اتفاقی افتاده است که به جای اینکه نماینده­ مستقیم خدا بنشیند به جای پیغمبر صلی الله علیه و آله، یک آدمی نشسته است که هیچ ربطی نداشته است. نه علمش را داشته! نه از طرف خدا بوده­است! اولاً که در همان ماجراها چه قضایایی که در همان روزهای اول اتفاق نیفتاده ­است، چه آدم های بی ­گناهی که کشته شده­اند، چه افراد بی­ گناهی که تبعید شده ­اند، چه بی گناهانی که از اموالشان محروم شده­ اند و همه به خاطر همین قصه. بعد اگر شما بخواهید این را کش بدهید تا امروز که در اثر آن افتراق امت چه بلاهایی در آن روزگار اتفاق افتاده ­است. بزرگترین و اعظم آن ماجرای کربلا است. بدانید که این، از آن­ جا دارد نشأت می­ گیرد. شهادت صدیقه­ طاهره سلام الله علیها، از همان دعوا بیرون آمد. که همچون حضرت زهرایی را بین در و دیوار جلوی مردم بکشند. مردم با نام خدا، سر پسر پیغمبر خود را ببرند. خب؛ اینها که شوخی نیست. من تا کجا گفتم؟ حالا دیگر شما بیایید نگاه کنید و ببینید خلیفه های بنی امیه عرق خور و زناکار، بالای منبر پیامبر صلی الله علیه وآله نشستند. آیا اینها دنباله همان قصه نیست و نباید درهمین پرونده برود؟ نباید نوشته بشود که اگر آن روز کسی جنایت کرده است، این ها همه دنباله آن است و نباید به حساب اینها رسیدگی شود؟ نباید این تقابل بررسی شود؟ حالا همین طور جلو بیاییم تا بعد ببینیم هرکدام از این حاکمان کثیف بنی امیه، حالا اولی ها به جای خود، با اموال مردم چه نکردند. درباره نماز چه کردند. در محراب مسجد برای مردم نماز می خواندند اما در رکوع ترانه می خواند. بعدش هم دور از جان شما و دور از مجلس، عرق و شرابی که خورده بود، استفراغ می کند و در محراب می ریزد. آیا این را نباید به حساب آن روز اول نوشت؟ آیا نباید اگر این پرونده قابل بررسی هست، این هم بررسی شود که تو چرا باید یک پایه ای بگذاری که یک روزی امام جماعتی که شب شراب خورده است، بیاید وسط محراب درچنین حالی برای مردم نماز بخواند و بعد هم درمحراب چنین بکند؟!

       اینها همه پرونده همان قصه است که کامل باید بررسی شود. حالا همین طور جلو بیاییم تا همه خلفای بنی امیه و خلفای بنی عباس را درکنار هم بچینیم، می بینیم چه فتنه و آتشی در دنیا از سر آن روز سقیفه بنا شده است. اگر هریک از شما بخواهید پرونده سقیفه و این تقابل را تکمیل کنید، در هر حدی که علم و اطلاعات دارید، نیاز به تخصص نیست. هرقدر که می توانید مطالعه کنید و کتاب های تاریخ را ورق بزنید و ببینید این جنایت سر از کجا درآورده است و چقدر طول کشیده؟ حالا ما یک کار دیگر می کنیم و آن اینکه قبل از اینکه ما برویم و آثار این جنایت را بررسی کنیم و نشان دهیم که تقابل سقیفه با غدیر چگونه بوده است، بیاییم ابتدا یقه خود سقیفه را بگیریم و ببینیم که اینها اصلاً چه انگیزه ای برای این کار داشتند؟

      به عنوان مثال: یک آدمی درخیابان بدون دردسر راه می رود. پول یا کارت یا چکش هم داخل جیبش است. افراد دیگر هم همینطور. یکی می رود تا ماشین بخرد و دیگری خانه، کسی می خواهد نان بخرد و آن دیگری نخود و فرد دیگری قصد دارد آبگوشت بخرد. خلاصه همه دارند زندگی می کنند و کاری به یکدیگر ندارند اما یکدفعه یک دزدی دست در جیب دیگری می کند و پولش را درمی آورد و دعوا و آتش به پا می شود. او فرار می کند و همه دنبالش هستند و بعد او را می گیرند اما نه پلیس خبر می کنند و نه با هم درگیر می شوند و نه همدیگر را خونین مالی می کنند. اینجا اصل سؤال این است که این آقا چه انگیزه ای داشته که دست درجیب مردم کرد؟ مردم مثل آدم داشتند زندگی می کردند. این آدمی که اول از همه آمد و همه چیز را بهم ریخت، ما قبل از اینکه آثار جنایتش را بخواهیم پیدا کنیم، همان نقطه اول می ایستیم و می پرسیم: انگیزه این آقا چه بود؟ چرا این کار را کرد؟

      پس مطلب نکته کلیت سوم این است که ما برای بحث تقابل اعتقادی سقیفه با غدیر، اول کاری که باید بکنیم این است که سقیفه را ابتدا به سلابه بکشیم و اعتراف بگیریم که تو چه ادعایی داشتی که این بساط را برهم ریختی؟ خودت بگو. اصلاً کاری به جنایاتت وآثارش نداریم. کاری به اینکه چه به بار آوردی نداریم، خودت رک و پوست کنده بگو چه شد که آتش بپا کردی؟ چرا نگذاشتی علی بن ابی طالب علیه السلام بیاید؟ برای تو چه فایده ای داشت؟ چه فکر کرده بودی و چه انگیزه ای داشتی؟

      پس باید برویم سراغ انگیزه هایی که خود سقیفه بدان تصریح کرده و به آنها اعتراف نموده و گفته است که من چرا این کارها را کرده ام. این بهترین نقطه ای است که ما می توانیم کشف کنیم که چرا این تقابل و دعوا پیش آمده است و چرا اینها بر سر غدیر ریختند و این بلا را بر سر غدیر درآوردند. حالا وقتی این تقابل مشخص شد، نوبت به بررسی آثار آن می رسد تا از آثار پی به اصل مطلب ببریم. پس تا اینجا من به سه نکته اشاره کردم.

      الحمدلله رب العالمین

      دانلود فایل صوتی کارگاه آموزشی شماره 154 – مهندسی تبلیغ غدیر – جلسه دوم – قسمت اول

      دانلود فایل PDF کارگاه آموزشی شماره 154 – مهندسی تبلیغ غدیر – جلسه دوم – قسمت اول

      https://old.safirangroup.com/wp-content/uploads/2020/03/154.-mohandesi-tabligh-02.mp3


      الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ المعصومین عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ

      کلیات مسئله تقابل اعتقادی سقیفه با غدیر!
      مطلب چهارم: اختلاف سقیفه با غدیرچه میزان است!
      تقابل در دنیا اکثراً نسبی است، یعنی دو تا چیز به حالت آری و نه، ضد هم نمی شوند، در جهاتی با هم نمی‌سازند. مثلاً در دنیا معروف است می گویند: دو تا شریک معمولاً با هم دعوایشان می شود‌. در جهاتی دعوایشان می شود نه اینکه این می گوید: “کل کارهای مغازه و کل آنچه که این جا داریم و آن چه که سوابق سندی است همه این موارد را من قبول ندارم” و آن طرف هم بگوید: “باید قبول کنی.” نه! مثلاً درباره ۲0% یا ۳۰% مسائل با همدیگر اختلاف پیدا می‌کنند.

      این را چه می گویند؟ تخالف و تقابل نسبی! یعنی ۱۰۰% نیست، به یک نسبتی با هم اختلاف دارند. در چیزهایی با هم اختلاف دارند. اما در بعضی جاها و مواردی هست که مساله در حد ۱۰۰% است، مثلاً یک خانه دو میلیاردی است و کسی می‌گوید: “این مال من است! ” و دیگری می گوید: “نه مال من است! ” اینجا دیگر تقابل، تقابل ۱۰۰% است. یعنی بالاخره اگر مال این باشد مال دیگری نیست و اگر مال دیگری باشد مال این نیست. این نمی‌گوید: ۲۰% از آن مال من بوده و تو برداشتی! نمی‌گوید: ۵۰% آن مال من بوده تو برداشتی! می‌گوید: “همه‌ آن مال من بوده! “و او هم می‌گوید: “همه‌ آن مال من است!” بالاخره یا حرف این درست است یا حرف آن. این را می گویند: “تقابل ۱۰۰%“.

       این موارد مثال بود، منظور من چه بود؟ تقابل اعتقادی سقیفه با غدیر نسبی نیست، ۱۰۰% است و این مهم است. خیلی از افراد در این سال ها دامن زدند به این که بگویند تقابل سقیفه با غدیر نسبی است. این ها با هم یک جاهایی رفیق بودند، یک جاهایی با همدیگر همکاری داشتند، با کلمات وحشتناک و عجیب و غریبی که هر کسی به روشی خواسته از این ۱۰۰% فرار کند و یک طوری این را در دل ها بنشاند که نه حالا در عین اینکه ما قبول داریم دعوا بوده، با هم نبودند، با هم ضد و مخالف بودند، اما آن طور هم که شما می‌گویی نبوده! یک جاهایی بوده که با هم همکاری داشتند، یک مقداری با هم رفیق بودند! چرا آن ها را نمی‌گویی؟ تا اینجا هم پیش رفتند. پس ما الان اول دعوا و معرکه و سخن “باید” را روشن کنیم که تقابل سقیفه با غدیر آیا ۱۰۰% هست یا نیست. اگر اول این را روشن نکنیم تا آخرِ این بحث همیشه بحث ناقص است، همیشه نتایج اشتباه در می‌آید و بحث به جای دیگری می‌رود که نباید برود. روشن کردن این بحث به آسانی است یا سخت است؟ شما ببینید من مثال زدم. می گویند:” بر سر این ماشین یا این خانه دو نفر دعوا دارند. ” اولین سوال این است دعوای آن ها چیست؟ دعوا ۱۰۰% است؟ این می‌گوید: “همه مال من است.” و او هم می گوید: “همه مال من است؟” پس راه حل سخت می شود و در واقع اصلاً قابل حل نیست، درست شدنی نیست. اما حالا اگر این می گوید: “آقا ۵۰% آن مال من است.” و دیگری می گوید: “خیر همه‌ آن مال من است.” برای این یک کاری می‌ توان انجام داد. این را یک طوری می شود با هم جوش داد. این را می توان گفت: “آقا شما بیا مثلاً از ۲۵% آن بگذر و بگذار یک مقدار هم به او بدهیم تا دل او هم خوش باشد. ” این مثال است.

      حالا ببینید ما اگر اول این را نفهمیم، متوجه نشویم که اصل دعوای سقیفه با غدیر بر سر کدام نقطه است که از آن استنتاج کنیم که آیا دعوا یک چیز ۱۰۰% است یا یک چیز نسبی است؟ یا  قابلیت حل و فصل کردن دارد یا نه؟ اگر این جا را حل نکنیم هیچ چیزی نخواهیم فهمید. هیچ وقت این مساله اعتقاد به غدیر ما کامل نخواهد شد. چرا که ما غدیر را داریم اما یک کسی ادعای مالکیت بر آن چیزی می‌کند که غدیر ادعا می‌کند. غدیر می گوید: “منبر پیغمبر، جای پیغمبر، خلافت پیغمبر و امامت بعد پیغمبر مال من است.” سقیفه می‌گوید: “مال من است. ” این “مال من است” اگر دعوای آن دعوای ۱۰۰% است یک طور می شود و اگر دعوای ۲۰%، ۳۰%، ۴۰%، ۵۰%، ۶۰% یا ۷۰% است یک طور دیگری باید به آن نگاه کرد. اتفاقاً خیلی هم ارزش دارد آدم دست و پا بزند که این دعوا را یک طوری حل کند. اما اگر ۱۰۰% است نامردی است که کسی بخواهد آن را حل کند. یعنی وقتی این می گوید: “این خانه مال من است!” و او هم می گوید: “مال من است! ” یا این دروغ می گوید، یا آن دروغ می گوید.

      ببینید فرق می‌کند. یک کسی سر یک نسبت از یک چیزی دعوا دارد می‌دانید یعنی چه؟ یعنی آن آدم هم یک نسبتی از حرف را قبول دارد این هم یک نسبتی را قبول دارد، پس قابل جوش دادن است. می شود به این بگویی تو بیا از این میزان بگذر تو هم از این میزان بگذر و رفیق شوید و تمام شود برود پی کارش.اما اگر این گفت: همه این خانه مال من است و دیگری گفت: “همه این خانه مال من است.”  این جا هیچ چیز باقی نمی ماند، جز این که یکی از این دو فقط راست می گوید. ما باید این تکلیف را تمام کنیم که اگر این راست می گوید دیگری را بیرون پرت کنیم. اگر شما نصفش کنید در حق یکی ظلم کردید. این بزرگترین ظلم است. چرا؟ چون در چنین موردی هیچکدام اینها قبول ندارد که آن آدم هم یک سهمی دارد. باید کشف کنید کدام راست می گویند. باید اسناد و مدارک بیاوری که چه کسی درست می گوید که این مال من است. برو اسناد و مدارک و شواهد و اهل محل را جمع کن ببین آخر به کجا می رسی. همان را قضاوت کن. دربست بده به کسی که حق واقعیش است. چرا نصف حق این را می خوری و به این می دهی؟ اتفاقا این خیلی هم خوشحال می شود و می گوید: “ما از هیچی جیبمان پر پول شد. یک ادعایی وسط انداختیم و بد هم نشد و گرفت.” این عین ماجرای سقیفه است. من در دعواهای اجتماعی که شاید شما هم دیده باشید، مواردی را دیده ام که طرف هیچ ربطی به این ملک و ماشین ندارد. می آید و با ادعایی وارد گود می شود. آخرش هم 30% را به او می دهند و می رود. مردم همه می گویند: “بیچاره 30% را برد. 70% را دیگری برد.” درحالی که او همین 30% را می خواست. یعنی از روزی که دعوا را راه انداخت می خواست همان 30%، پول مفت گیرش بیاید. کاری نکرده و زحمتی نکشیده. از جیب این بیچاره 30%را درآورد و در جیب خودش گذاشت.

      مسئله ما و غدیر با سقیفه، یک دعوای 100% است.

       یک چیز نسبی نیست که بخواهی به گونه ای حلش کنی. مسئله این است که بعد پیامبر باید خدا تعیین کند یا مردم؟ اگر این مسئله حل نشود شما هزار تا فرع هم روی این بچینی دعوا به جایی نمی رسد. ‌اگر خدا تعیین کرده درست است، پس گوش سقیفه را بگیر و در جهنم بینداز. اصلا تو حق حرف زدن نداری باید خدا تعیین کند. یعنی تو هر مدلی از مردم تعیین کردن را بگویی باطل است و اصلا جای حرف وجود ندارد. نخیر! اگر باید مردم تعیین می کردند! درست است، غدیر را کنار باید بگذاریم. می گوییم تعیین کردن خدا درست نبوده بگذاریمش کنار. تمامش کن! اما حالا هم خدا تعیین کند درست است و هم مردم. یعنی دو تا تناقض را اول جمع می کنی بعد به زور می گویی تمامش کن و با هم رفیق شوید. این نشد. تناقض، آری و نه را نمی شود جمع کرد! همیشه در منطق چه می گویند؟ می گویند: “یک تضاد داریم و یک تناقض. تضاد و تناقض فرقش این است که  که در تناقض یکی نفی دیگری است.” یک طرف آری است و یک طرف نه. اگر این باشد، آن نباید باشد. همیشه ادعایی که آری و نه در آن هست یعنی تناقض. اگر تعیین کردن خدا درست نیست، سقیفه درست است. اگر تعیین کردن خدا درست است، معنا ندارد که جا پایی برای سقیفه وجود داشته باشد، نمی شود. باید آن را دور بیندازی و طبعا معنایش این است که اختلاف 100% می شود. ما دعوا بر سر این نداریم که منسب امامت برای این است که امور مردم اداره شود. حالا اگر خدا تعیین کرد که چه بهتر. اگر آن که خدا تعیین کرده نشد، مردم تعیین می کنند، چه فرقی می کند؟! حالا اگر خوبه نشد، یک ذره خوب تر شد.

      این نگاهی است که اصلا تشخیص نمی دهد که نسبت بین سقیفه و غدیر، نسبت تناقض و آری و خیر است! این حرف اصلا جور در نمی آید. اصل مبنا غلط است که می گویی: “منظور از امامت این بود که امور مردم را بگردانند. چه فرقی می کند.” آن شاعر می گوید: “که خواه از نسل علی خواه از نسل عمر. ” یعنی می گوید: “اصل برای ما مهم نیست خدا تعیین کند یا نکند. کاری به خدا نداریم . خدا نمازش را بگیرد بس است.”
      مردم اگر حوصله داشتند تعیین کنند نشد بزور ابوبکر را بالای منبر می بریم، نه، ابوبکر داشت می مرد یک کاغذ می نویسد که عمر خلیفه من است، شورای شما چی شد، شما خودت گفتی شورا، پس کو؟ عمر که با شورا سر کار نیامد؟!
      مهم نیست امور مردم را باید یک جوری بگردانند حالا اینجوری شد، شد که شد! اگر نگاهت این است اصل دعوا ایراد دارد، اما! ما از راه نرسیده همان اول کار می ایستیم می‌گوییم: “آقا تو هر وقت اول کار این دعوا را حل کردی، بقیه حرف ها هم روی آن، حل نکردی ما همین جا ایستادیم تکان نمی خوریم از این جا.” که چی؟ یک خلیفه را باید خدا تعیین کند این قابل تخفیف نیست، یک مثقال ما از این پایین نمی آییم یک کلمه بالا پایین کردنی نیست محور این راه را هر وقت کسی پیدا کرد بیاید با بقیه یک جوری می‌گذریم با او رفیق می شویم. اما اگر این جا گیر دارد ما با تناقض گیریم ما با یک آدمی که به ما نه مطلق می گوید 100% با ما ضد هست مقابلیم، قابل حل نیست! آقا راه تو جمع کن برو تو به ضدیت خودت، دکان و دستگاه خودت را باز کن، بگذار تا یک لقمه ما هم کار خودمان را بکنیم این بهتر از این است که به زور بیاییم چسب بزنیم و ارتباط دهیم و رفیق کنیم، یعنی می فهمیم نمیشه ها! به زور می خواهیم این ها را به همدیگر متصل کنیم.

      نتیجه مطلب چهارم:

      1. تقابل سقیفه با غدیر نسبی نیست 100% است.
      2. تناقض تقابل درحد آری و نه هست.

      نکته: اگر تقابل 100% است، پس چرا آن ها هم نماز می‌خوانند؟ آن ها هم حج می روند آنها هم زکات می دهند آنها هم جهاد دارند، روزه می‌گیرند، نسبی هست دیگر تو یک چیزهایی با هم یکی هستیم با هم رفیق هستیم تو یک چیزهایی با هم رفیق نیستیم، سوال است دیگر سوال بدی هم نیست؟

      پاسخ مطلب این است:
      تمام این هایی که شما گفتید زکات و نماز، فروع دین است بر آن اصلی که تو اعتقادت باید باشد که این نماز از کجا باید بیاید از طریق کدام امام باید نشان داده شود آن امامی که خدا تعیین کرده یا آن امامی که مردم تعیین می کنند زکات همین طور حج همین طور، تمام فروع و همه مسائل اجتماعی و فردی انسان ها. پس اگر آن جا گیر است تمام این فروعی که بر آن بار می شود از نظر ما ظاهرش مشترک است اگر من هم نماز می‌خوانم آن هم نماز می خواند شکل نماز شبیه به هم هست از نظر ما نماز او نماز نیست! روزه او روزه نیست! اعتقاد ما است یعنی پیش خداوند آن نماز و روزه و زکات و حج و جهادی که از امام منصوب من الله در نیامده باشد، پیش خدا پشیزی ارزش ندارد پس اگر من نماز می خوانم او نماز نمی خواند شما می بینید می خواند اما اگر ذره بین خدا بیاید نگاه کند و روی آن ها بگیرد می بینید که اصلا نمازی نیست! فقط ما داریم نماز می خوانیم این اعتقادات و روایات ما است؛ خیال نکنید دارم روی تعصب حرف می زنم تک تک این ها را روایات وحدیث دارد الان وقت بیانش نیست.
      اگر او جهاد می‌رود اگر او حج انجام می دهد روایت قشنگی الان یادم افتاد.
       یکی از شاگردان امام محمد باقر علیه السلام، نابینا بود، در مراسم حج همراه آن حضرت شرکت کرد، سر و صدا و گریه بسیار شنید،گفت: “مَا أَکْثَرَ اَلْحَجِیجَ وَ أَعْظَمَ اَلضَّجِیجَ؟” چه حاجی زیاد است وگریه مردم عظیم می باشد.
      امام باقر علیه السلام فرموند: “بَلْ مَا أَکْثَرَ اَلضَّجِیجَ وَ أَقَلَّ اَلْحَجِیجَ!” بلکه گریه کننده بسیار است اما حاجی اندک است.
      سپس فرمود: آیا دوست داری، به درستی گفته ام اگاه گردی و به طور روشن بینی که حاجی،کم است؟
      انگاه امام باقر علیه السلام دستش را بر چشمان ابو بصیر کشید و دعاهایی خواندند و او بینا شد، امام باقر به او فرموند: ای ابو بصیر به حاجی ها نگاه کن.
      ابوبصیر می گوید: نگاه کردم اکثر مردم به صورت میمون وخوک هستند و مومن در میان آنها ستاره درخشنده در میان تاریکی است.
      ابو بصیر بعد از دیدن این منظره، به امام باقر علیه السلام عرض کرد: ای مولای من ! آری چقدر حاجی اندک است و گریه کننده زیاد است، سپس امام باقر علیه السلام دعاهای خواند و نابینایی ابو بصیر به حال خود باز گشت.
       این عین روایت است این عین ذره بین است! اصلا ذره بین واقعی هست، که ما امروز می گوییم فیلتر بکن!  حضرت فرمودند: بیا از این فیلتر نگاه کن تا بفهمی چه خبره.
      پس از نگاه اعمالی که انجام می دهند، شکل آن و شکل اعمال من و توست اما در واقعیت اصلا وجود ندارد، درست مثل نوشتن شیر خوراکی و شیر جنگل که هر دو ظاهر یکسانی دارند اما در حقیقت با هم فرق دارند! نمازی نیست، که تو می گویی: “آنها هم نماز می خوانند، من هم نماز می خوانم!” روزه ای نمی گیرد تو می گویی: “روزه می گیرد!” پیش خدا هیچ چیزی در پرونده اعمال آن آدم به عنوان روزه نوشته نمی شود، به عنوان حج نوشته نمی شود، به عنوان جهاد نوشته نمی شود!
      شاید این سوال مطرح بشود که حالا اگر این طوری هست. چرا انجام می دهد؟
      او چرا نماز می خواند؟ وقتی آن کسی که خدا گفته کنار گذاشت! نمازش هم بینداز کنار! تو در جای اصلی، او در جای مهم حرف خدا رو گذاشت زیر پاش، حالا سر نماز چسبیده به حرف خدا؟ سر روزه چسبیده به حرف خدا؟ سر زکات چسبیده به حرف خدا؟
      حالا مردم می کنند، اون بالا دستی شان چرا نگفت نکنید؟
      پاسخ این است:
      چون این اعمال ظاهری خیلی استفاده داشت، در سایه همان نماز این همه کلاه سر مردم گذاشتند. حق را با باطل خود مخلوط کردند تا به خواست خود برسند و در سایه همان حج که خودش از همه جلوتر می شد امیر الحاج و ملت را آورد حج کلی تو دل مردم خودش را جا می کرد تا اون غلط اولی را بکند تو حلق مردم! همان جهادش چقدر برای این ها نان داشت؟ همان زکاتش کلی نان داشت برایشان، از آن نان هم نمی خواستند بگذرند! بخاطر آن داده ولی پیش خدا زکاتی وجود نداره، جهادی وجود نداره، آن درسته است پیش خدا که از طریق درست و آن طوری که خدا می خواهد انجام بشود این هم درباره این سوالی که احیانا ممکنه درباره این مسئله به ذهن کسی خطور بکند.

      مطلب پنجم: تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
      ما هر قدر که این جا بحث کنیم و سر نخ های مطلب را بگوییم، چون تعداد جلسات ما محدود است و شاید حداکثر ده یا دوازده جلسه شود، دعوای به این عریض و طویلی را نمی توان در این چند جلسه تمام کرد. نکته این است بنای ما همیشه در بحث هایی که در غدیرستان داریم بر این است که با توجه به فرصت و اینکه مخاطبین ما هم فرهیخته اند، یعنی برای خودشان آدمی هستند که می توانند به دنبال مطلب بروند و بقیه اش را بگیرند. بنا نیست همه حرف ها را من بگویم، یا کس دیگری همه اش را دو دستی بگذارد توی دست شما بلکه ما یک سر نخ هایی می دهیم که وقتی این سر نخ ها داده شد، راحت می توانید بروید دنبال مطلب و خودتان بقیه مطلب را پیدا کنید و اصلا شیرینی اش هم به همین هست!
      خوردن لقمه آماده همچین ارزشی ندارد اما اگر خود فرد به دنبال یک لقمه نان برود حتی اگر نان خالی و خشک هم باشد وقتی در دهانش می گذارد، کیف می کند! حالا ما سعی می کنیم آن کلیات و آن فضایی که باید توی بحث حاکم باشد و یک جزئیاتی که احیانا اگر نباشد، کسی ممکن است به اشتباه بیفتد را در این جلسات می گوییم. بقیه را وقتی آقایان خودشان می روند دنبال مسئله بر اساس این کلیات راحت و روی روال و قاعده دسترسی پیدا و مطالعه می کنند.
      خاطرم هست یک جوانی بود خیلی از مطاعن دشمنان اهل بیت علیهم السلام را شنیده بود و سابقه نداشت. خیلی برایش جالب آمده بود که یعنی این ها واقعا در حدی بودند که مطاعن شان جمع آوری شده؟ خلاصه ما گفتیم که برای اینکه شما خیالت راحت باشد که مطاعن اینها در چه حدی است، من یک نمونه کوچک به شما می گویم و این هم راجع به خود آنها نیست، راجع به شاگردان شان هست، شما از اینجا حساب بیاید دستت!
      ماجرای مغیره بن شعبه ملعون که از طرف عمر بن خطاب توی بصره حاکم بود. این آدم همان دستیارهای دست اول عمر است که افتخارا گذاشته اند آن جا و خیلی به او مایل بوده که بصره را داده دستش! این آدم علنا جلوی چشم همه بطوری که چهار شاهد با چشم شان کار خلاف شان را که شاید میلیون تا یکی می شود. مثلا زنا را چهار شاهد با چشم شان ببینند! برای مغیره بن شعبه افتاده و قرار شد سنگسارش کنند و عمر بن خطاب با شلاق زدن شاهد ها از سنگسار نجاتش داد؛ حالا من اصل قصه را نگفتم، خیلی در بسته گفتم. گفتم آدرس فلان جا هست، برو بخوان اصلاً از خواندنش آدم شرم می کند، به قدری قصه باز و کثیف است که آدم وقتی می خواند شرمش می شود. این بنده خدا، جوان تازه کار رفت این داستان را خواند، گفت اصلاً دیگر مطاعن و این ها نمی خواهد همین یکی کار من را ساخت. واقعاً فهمیدم که وقتی با غدیر هستیم از چه کثافتی نجات پیدا کرده ایم، از چه زنازاده هایی نجات پیدا کردیم. از کجا به کجا، از کجا ما را می بردند به کجا و این اتفاق نیفتاده است.
      در از کتاب های خودشان، جالب این جاست که آن چه که خود دشمنان غدیر در کتاب هایشان از کثافت کاری های خلیفه ها و دار و دسته شان نوشته اند صد ها برابر آن چیزی است که در بحارالانوار یا در الغدیر ما هست. خودشان غوغاست. شما ببینید در الاغانی چند جلد است؟ اغانی یعنی چه؟ یعنی ترانه ها. این آقا ترانه های خلفای مسلمان را جمع کرده است؛ که فلان خلیفه چه ترانه ای را دستور داده بود بیا جلوی من ساز بزن و بخوان. اسم کتاب رویش است یعنی آدم حیا می کند. این کتاب را بروید بخوانید، ببینید چه داستان هایی نوشته است که اصلاً آدم شرمش می شود. این کتاب از اول تا آخرش چرت و پرت است ولی جزء مستندات اهل سنت حساب می شود. کتاب الغارات را نگاه بکنید، کتاب های دیگری که خودشان قشنگ باز کرده اند که این هایی که وارث سقیفه بوده اند چه گندی بالا آورده اند که بوی تعفنش کل اسلام را گرفته است؛ یعنی ما هم از خجالت کار های آن ها جلوی مسیحی ها نمی توانیم سر بلند کنیم. چون آن ها به حساب همه می نویسند، می گویند: شما مسلمان هستید و این هم خلیفه شما. حالا ما چه قدر باید ثابت کنیم که ما کاری با این ها نداریم ما بدمان می آید از این ها!  اما دشمنان که این حرف را به این زودی نمی توانند بپذیرند.
      منظورم از این حرف ها این بود که وقتی کلیات گفته شد خودتان وارد ریزه کاری ها بشوید یک چیزهایی را می بینید و دیده اید یقیناً که زیاد نیاز به این ندارد که ما ادلّه اربعه عقلی و این ها بچینیم، همان ها را مطالعه کنید بس است.

      مطلب ششم: چه کسی این تقابل بین سقیفه و غدیر را آغاز کرد؟
      تقابل سقیفه با غدیر، همان طور که ما در این اسم اول سقیفه را گذاشته ایم بعداً غدیر را، این تقابل و اختلاف از طرف سقیفه شروع شده است نه از طرف غدیر. این خیلی مهم است. از پایه های اصلی بحث است.
      باید از اول دعوا نشان بدهیم که چه کسی نشسته بود سر جایش و آن دیگری جایی که نباید بنشیند آمد و نشست، چه کسی کاسه کوزه را به هم ریخت! چند لحظه پیش مثال هم زدم، مثل یک آدمی که در خیابان  راه می رود و تمام اموالش هم در جیبش است. یک آدمی  دست در جیب او می کند و سپس دعوا می شود، مردم می گویند: دو نفر دارند دعوا می کنند، والله بالله دو نفر دعوا نمی کنند یک نفر داشت می رفت یکی آمد همه چیز را ریخت به هم. حالا آن بنده خدا دارد از خودش دفاع می کند، دعوا نمی کند. این خیلی مهم است که ما اول کار تعیین کنیم، کسی که آمد همه چیز را ریخت به هم چه گروهی بود؟ کسی که روال طبیعی را به هم زد چه کسی بود؟
      اینان روز اول هم نامردی کردند، آمدند گفتند: “پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است:«لا یجْتَمِعُ النُّبُوَهُ وَالْمُلْکَ فِی اَهْلِ بَیتٍ واحِدٍ» خلافت و نبوت در ما جمع نمی شد. ” (سلطان الواعظین شیرازی، شبهای پیشاور، دارالکتب الاسلامیه، سی و هفتم، ۱۳۷۶، ص481.) درباره فدک گفتند: که چند وقتی هم که دست حضرت زهرا سلام الله علیها بوده است، اضافه بوده است. باید تاوان این را هم پس بدهد. اصلاً حق نداشته.
       پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند: 

      «نَحنُ مَعَاشِرَ الأنبِیَاءِ لَا نُوَرِّثُ»
      «ما جماعت انبیاء ارث نمی گذاریم.»

      (و البته بزرگان اهل سنت  نیز به این مطلب اعتراف دارند که این حدیث را جز ابوبکر شخص دیگری نقل نکرده مثل جلال الدین سیوطی در تاریخ الخلفا ص 86 و نیز کتاب تاریخ دمشق  ج 30 ص 311 الصواعق المحرقه ص 19 کنزل العمال  ج 5 ص 604 ح 1409 شرح المختصر ج 2 ص 58 و ص 59 المحصول فی علم الاصول ج 2 ص 180 ص 181 شرح المواقف ج 8 ص 355 المقصد الرابع  و شرح المقاصد  ج 5 ص 278)
       فدک اصلاً مال حضرت زهرا سلام الله علیها نبوده است، برای چه برداشته است؟ و تمام دفاع حضرت زهرا سلام الله علیها هم برای این نبود که فدک را بگیرد، برای این بود که مُهر غاصبیّت را می خواستند به پیشانی حضرت زهرا سلام الله علیها بزنند و حضرت زهرا سلام الله علیها تا به پیشانی شان نزد رهایشان نکرد. گفتند: شما این قدر زرنگ باشید که هم دزدی کنید هم دزدی را به اسم من بنویسید! این شدنی نیست نمی گذارم چنین کاری بکنید.

      «ما أصنَعُ بِفدکٍ و غَیرِ فَدک»
      نهج‌البلاغه، نامهٴ 45

       فدک را ببرید اما این که طلب کار هم باشی، این که بگویی فدک اصلاً مال او نبوده است برای چه برداشته ، این دیگر نمی شود. یک شیعه باید خیلی حواسش جمع باشد که ما وقتی با سقیفه رو به رو هستیم از همان اول باید به طرفمان بفهمانیم که چه کسی همه چیز را به هم ریخت؟ شما می گویی پیغمبر ما صلی الله علیه و آله و سلم بلد نبودند جانشین تعیین کنند، خدا بلد نبود؟ که شما دلسوزان تشریف آوردید خواستید برای خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم جانشین تعیین کنید؟ این حرف ها چیست که می زنید؟! آقا امیرالمؤمنین می فرمایند: «وَ ما هُما!؟» ابوبکر و عمر کیلویی چند بودند که بیایند وسط حرف بزنند؟
      چه کسی به شما گفته بیایید وسط؟ اسلام روال خود را می رفت همه چیز برطبق قاعده خود بود، پیامبر ما مانند همه پیامبران الهی است، لااقل اگر سابقه نداشت حرفی برای گفتن بود هر پیامبری برای خود جانشین دارد دیگر از این بهتر؟حال که رسید به پیامبر ما، پیامبر ما جانشین تعیین نکردند همچین چیزی می شود؟ طبق قاعده پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم هم در غدیر خم (که خودشان هم درکتاب هایشان نقل کرده اند چقدرآدم باید پا روی حقیقت بگذارد؟!) جانشین خود را تعیین کردند.
      مدل خلافت ابوبکر و عمر و عثمان و معاویه و…را شما بروید از کتب خود سنی ها مطالعه کنید، شما بفرمایید بگویید بنابر کتب خودتان و آن گونه که خودتان نوشته اید این ابوبکر شما چه گونه رفت بالا نشست؟! خودتان تعریف کنید که چه بزن بزنی و چه بکش بکشی و چه خفه کن و در دهان ها زدند این را بگذارید کنار اینکه حضرت رسول الله صلی الله علیه وآله سلم حضرت علی علیه السلام را بلند کرد (مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ) دیگر خجالت هم خوب چیزی هست که ما اول دعوا بیاییم بدهکار هم بشویم که سقیفه حق است غدیر اضافه هست غدیر باید یک طوری خودش را نجات دهد غدیر باید از خودش دفاع کند چه حرفی هست؟ غدیر طبق قاعده داشت انجام می شد طبق کتاب های خودتان انجام شده بود پیامبر اکرم صلوات الله علیه وآله هم تا از دنیا رفتند باید انجام می شد یک دفعه در یک جایی چند تا اراذل و اوباش و دزد و بزن و بکش و چماق به دست را جمع کردید و ریختید در خانه را آتش زدید. حضرت زهرا سلام الله علیها را زدید کشتید و خون به پا کردید بر سر وکله مردم زدید و این بساط را به پا کردید همان شکلی که خودتان انجام دادید داد می زند که چه روالی عادی بود و چه کسی آمد این بساط را برهم ریخت؟!
       پس صحبت بعدی ما در این باب عبارت از این شد؛ که من در این باب یک جملاتی را از روایات انتخاب کردم که برای شما بخوانم که تقابل سقیفه با غدیر به این معناست که سقیفه به غدیر حمله کرده است نه اینکه غدیر به سقیفه، حالا ما می گوییم سقیفه یعنی غاصبین خلافت روی کلمه سقیفه حساس نباشید یعنی این طور نیست که یک بساطی به نام سقیفه بود و مشغول تعیین خلیفه بودند یکدفعه غدیر از راه رسید وگفت: «این چه بساطی هست بریزید دور این چه غلطی هست؟» نه؛ اینگونه نبود غدیر بر کرسی نشسته بود همه چیز تمیز داشت پیش می رفت یکدفعه یک عده به نام سقیفه پیدا شدند این ها ریختند بهم،پس سقیفه دعوا را راه انداخت، سقیفه به غدیر حمله کرد و او بود که این همه حرف و حدیث را شروع کرد و راه انداخت چه فایده ای دارد؟ فایده اش این است که از صفرکیلومتر ما اصلا نیازی نداریم که بدانیم سقیفه چه گفت و چه کرد. غدیر برحق است، شما اگر بدانید که این ملک و خانه و این ماشین برای این آقا است (از قبل اطلاع دارید) حال اگر یک کسی آمد زد بر سر وکله این، خدایی نکرده در قانون خلاف کاری کرد و از دست او درآورد دنیا بچرخد می گویید بنده پا در این خانه نمی گذارم چرا که غصبی است. من می دانم که به زور از او گرفتی ولو اینکه سند شش دانگ هم به این آقا بدهند. شما که می دانید دیگر خیالت راحت هست.
       ما درباره غدیر این جوری هستیم آقای عزیز نیاز ندارد شما راجع به سقیفه مطالعه کنید نمی خواهد بدانید سقیفه چه کرده وچه نکرده است اولا خیالتان راحت باشد غدیر حق است غدیر راه درست هست اصلا گور بابای سقیفه، سقیفه بوده یا نبوده؟ چه کار کنیم که بوده به ما چه که ما بنشینیم تمام تاریخ هیتلر را مطالعه کنیم؟! به درک که هیتلر آمده و اینهمه غلط کرده است و بعد هم مرده و رفته است. وقت ما بیشتر از این ها ارزش دارد که بنشینیم غلط های هیتلر را بشماریم این هم یکی مثل آن، آمده اسلام را بهم ریخته. ما باید جنایتش را بدانیم، برای دانستن حقانیت اصلا از مرز غدیر ما جلو نمی رویم. غدیر حق است. ما همین جا ایستاده ایم چیزی به نام سقیفه نمی شناسیم. سقیفه اصلا کی هست؟ ما خبرنداریم یعنی برخوردمان باید اینگونه باشد بعد نوبت این است که حال که او حمله کرده است ببینیم چه حقی داشت حمله کرده؟ برای چه و چه انگیزه ای؟ پرونده اش را باز می کنیم بدهکار نیستیم طلب کاریم ما همیشه این نقطه ضعف را داشتیم تا مقابل آن ها می رسیم مانند یک آدم عاجز منتظریم که ادله بچینیم ما ادله نیاز نداریم همه چیز ابتدا مال ما هست یکی ریخته، حمله کرده، این ها را بهم ریخته است؛ او بیاید جواب بدهد و از خودش دفاع کند ما در این مسئله راحت راحتیم.
       این نکته عرض بنده است که نتیجه این که ما اعتقاد داشته باشیم که شروع کننده این تقابل و دعوا سقیفه است این است که برای اثبات حقیقت کافی است غدیر را بدانیم نمی خواهد اصلا بگوییم دشمن چه کرد و تازه بیاییم نفی و اثبات و جر و بحث و… داشته باشیم این بحث ها برای سروکله زدن با آن ها خوب است، اما لزومی ندارد. یعنی روز قیامت خدا یقه‌ من را می‌گیرد که تو چرا نرفتی ببینی این سقیفه‌ای که غدیر را به هم زد چی بود؟! بگو خدایا من وقت نداشتم. مثلا اگر شما خدا را قبول داشته باشید باید بروی ببینی کمونیست‌ها چه می‌گویند؟ باید ببینی ملحدها چه می‌گویند؟ نه! خدایا خداشناسیم، توحید حق است. من این را قبول کرده‌ام. به من چه که در دنیا یک عده کمونیست هستند، یک عده ملحد هستند. یک عده دهری هستند، مادی هستند، ماتریالیست هستند، من نمی‌خواهم این همه چیز را یاد بگیرم. خودت را قبول کرده‌ام کافی است. راجع به ولایت هم همین طور است. برای اینکه یک مقدار خیالتان راحت باشد از این دریچه بیرون بروی، بابا یکی دو تا نیست. شما می‌خواهید همه‌ ضد غدیرها را باطل کنید؟ زیدیه داریم، فتحیه داریم … شما بروید همین کتابی که نوبختی نوشته ببینید. فرق الشیعه، یعنی در خود شیعه آن قدر باطل داریم به اسم شیعه که خدا می‌داند. بخواهی فرق آن ها را هم قاطی کنید غوغایی می‌شود. یعنی اگر عمر نوح بکنی نمی‌توانی همه‌ آن قصه‌ ها را تمام بکنی. دلیلی ندارد که بخواهیم گندکاری‌های دیگران را پرونده کنیم و هی مطالعه کنیم.
      خدا لعنت کند دشمنان اهل بیت که اولین جنایتی که در حق بشریت کردند این بود ما به جای این که بنشینیم سر چشمه‌ معارف شیرین اهل بیت، باید بنشینیم غدیر را ثابت کنیم. بعد بنشینیم جواب دشمنان را بدهیم. وقت ما را تلف کردند برای همچین چیزی. در حالی که این‌ها اصلا جزء زندگی نیست. اصل این است که شما بنشینی امیرالمؤمنین سلام الله علیه خطبه بخواند کیف کنی مطلب یاد بگیری خداشناسیت بالا برود. امام‌شناسیت بالا برود. ما برای این ساخته شده‌ایم. برای این ساخته نشده‌ایم که هی دعوا حل کنیم، جواب آن ها را بدهیم، هی نقض و ابرام بکنیم. اجازه بدهید در این باب من این حدیث را بخوانم. که وقتی یک چیزی از جایگاه واقعی‌اش خارج می‌شود چه بلایی بر سر کل یک امت می‌آید. غدیر در جایگاه خودش بود. به خوبی داشت انجام می‌شد. مثلا مثل این می‌ماند که مردم زمان پیغمبر این همه نماز و …، یک روز صبح بعد از پیغمبر یک نفر از راه برسد بگوید: “مردم شما از امروز به بعد اگر خواستید نماز بخوانید دست‌هایتان را زمین بگذارید پاهایتان را رو به هوا بکنید.” بابا دست بردار. ما این همه با پیغمبر نماز خوانده‌ایم. این چه حرفی است؟! زور او هم زیاد است. از این به بعد هر کس این طور نماز نخواند پدرش را در می‌آورم. ببینید شما چگونه با این قضیه برخورد می‌کنید؟ در تاریخ هم که نوشته باشند، تمام مخالفین هم آن شکلی نماز بخوانند، شما می‌گویید: “بابا جان پیغمبر نماز را این طور خوانده و به همه یاد داده. این چه بازی است شما درآورده‌اید.” غدیر عین همین است. یعنی یک چیز روشنی که خدا باید یکی را تعیین کند برگشت شد به اینکه مردم انتخاب کنند. ربط مردم و تعیین کردن خدا تناقض است. این شدنی نیست. این دو با هم جمع نمی‌شود. ما به همین راحتی هر چیزی را قبول کنیم. حدیث را بخوانم که سلمان صدا زد: “وَ أَخْطَأْتُمْ سُنَّهَ نَبِیِّکُمْ حَتَّى أَخْرَجْتُمُوهَا مِنْ مَعْدِنِهَا وَ أَهْلِهَا“ کردید و نکردید و ندانید چه کردید. در بحار هم هست کسی خواست آدرسش هست. دنبالش ترجمه کرد برای مردم، چون فارسی را که نفهمیدند. ترجمه کرد که منظورم از اینکه یک کاری را کردید یعنی چه. یک کاری را نکردید یعنی چه. و ندانید چه کاری کردید یعنی چه. چه می‌خواستم بگویم؟ این تکه‌اش: گفت شما یک کاری را نکردید. چه کار نکردیم؟! أَخْطَأْتُمْ سُنَّهَ نَبِیِّکُمْ پیغمبرتان حی و حاضر جلوی همه جانشین خودش را تعیین کرد، گفت این علی! دیگر از این قشنگ‌تر؟ شما صاف از حرف پیغمبر به یک راه دیگر رفتید. اصلا انگار نه انگار پیغمبر حرفی زده. آن وقت نتیجه: أَخْرَجْتُمُوهَا مِنْ مَعْدِنِهَا وَ أَهْلِهَا جای پیغمبر نشستن یک اهلی می‌خواهد. یک جایگاهی دارد. هر کسی نمی‌تواند آنجا بنشیند. شما برداشتی ابوبکر را گذاشتی آن جا؟! این شدنی است؟! یک کسی که هزار و یک جور سوال باید جواب بدهد. مردم خیلی با پیغمبر کار داشتند. کسی که هیچ ربطی ندارد به چه جراتی این کار را کرده؟ یک کاری کردید که اصلا با آن کاری که بنا بود بشود همه چیز را به هم ریختید. حالا ما مثلا این چند کلمه را به عنوان مستند توانستیم چند دقیقه بخوانیم. اگر بخواهم مستندات این ها را بخوانم خیلی مفصل می‌شود.

      کلمه سلمان بعد البیعه
      قَالَ سَلیم بن قیس: فَقُلتُ لِسَلمان: أفبَایَعْتُ أَبابَکر – یا سَلمان – وَلَم تَقُل شَیئاً؟ قَالَ: قَد قُلتُ – بَعدَ مَا بَایعَتُ- : تَبّاً لَکُمْ سَائِرَ اَلدَّهْرِ أَ وَ تَدْرُونَ مَا ذَا صَنَعْتُمْ بِأَنفُسِکُمْ ؟ أَصَبْتُمْ وَ أَخْطَأْتُمْ أَصَبْتُمْ سُنَّهَ مَن کَانَ قَبلَکُم مِن الفِرقه وَالاِختِلاف، وَ أَخْطَأْتُمْ سُنَّهَ نَبِیِّکُمْ حَتَّى أَخْرَجْتُمُوهَا مِنْ مَعْدِنِهَا وَ أَهْلِهَا.
      فَقَالَ عمر: یا سَلمان، أَمَّا إِذَا بَایَعَ صَاحِبُکَ وَ بَایَعْتَ فَقُلْ مَا شئت وافعَلَ مَا بَدا لَک لْیَقُلْ مَا بَدَا لَهُ.
      قَالَ سلمان: فقلت: سمعت رسول الله صلی الله علیه و اله یقول: (إِنَّ عَلَیْکَ وَ عَلَى صَاحِبِکَ اَلَّذِی بَایَعْتُهُ مِثْلَ ذُنُوبِ جَمیع أُمَّتِهِ إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ وَ مِثْلَ عَذَابِهِمْ جَمیعا). فقَالَ: قُلْ مَا شِئْتَ ، أَ لَیْسَ قَدْ بَایَعَت وَ لَمْ یُقِرَّ اَللَّهُ عَیْنَیْکَ بِأَنْ یَلِیَهَا صَاحِبُکَ  ؟

      سلیم بن قیس الهلالی صفحه 160

      «صلوات بر محمد و آل محمد»

      دانلود فایل صوتی کارگاه آموزشی شماره 154 – مهندسی تبلیغ غدیر – جلسه دوم – قسمت دوم

      دانلود فایل PDF کارگاه آموزشی شماره 154 – مهندسی تبلیغ غدیر – جلسه دوم – قسمت دوم

      https://old.safirangroup.com/wp-content/uploads/2020/03/154.-mohandesi-tabligh-03.mp3


      السَّلامُ عَلَیکَ یا اَبَاالحَسَن یا اَمیرَالمؤمِنین
      اللّهُمَ صَل علی مُحمّد و آل مُحمّد و عَجّل فَرَجَهُم

      هدف جلسه: یادگیری طریقه مطالعه، فیش برداری و موضوع یابی.

      در این چند جلسه ان شاءالله به حول و قوه الهی بنا داریم به طریقه مطالعه کردن، طریقه فیش برداری بپردازیم. به تعبیری موضوع منبر یا پایان نامه. افرادی که دانشجو هستند یا می خواهند پایان نامه ‌ای بنویسند، در هر موضوعی و همچنین افرادی که به دنبال این هستند که یک تحقیقی یا پژوهشی (برای خودشان یا برای استفاده دیگران) انجام بدهند، از طریق فضای مجازی که خیلی سریع‌تر و آسان‌تر افراد را به سرمنزل مقصود می‌رساند.

      اپلیکیشن قائمیّه
      اگر ما بتوانیم در یک جلسه، موارد مختلفی که از این اپلیکیشن می‌توان در موبایل یا تبلت یا کامپیوتر استفاده کنیم را فرا بگیریم، قطعاً و یقیناً ما یک آموزشی دیده ایم که نه تنها بر موضوع غدیر بلکه هر موضوع دیگری مسلط می شویم.
      من و شما نوعاً مبلّغ امور دینی هستیم. برای ساز و کارهای تبلیغ ابزار روز را باید بلد باشیم. من خودم به دلیل این که در ابتدا شروع کردم به تحقیق و پژوهش و از اول هم از ۳۰ سال پیش با کامپیوتر کار کردم و تحقیقاتم همه کامپیوتری بوده و از همین طریق چندین کتاب نوشته ام و مطالب خود را جمع آوری کردم، کم کم به فکر افتادم که ما باید زمینه ای فراهم کنیم که نه تنها من بلکه هر طلبه ای در هر کجای دنیا بتواند به مطالب دینی سریع دسترسی پیدا کند و زود نتیجه گیری کند که لازمه آن بودن تحت برنامه های مختلف کامپیوتری است. لذا با ایجاد سایت اینترنتی و با برنامه های مختلفی که توسط مهندسین مختلف نوشته شد، ما هر از چند گاهی آن چیزهایی که می خواستیم را در این زمینه وارد می‌کردیم و از آن بهره می بردیم تا اینکه خدا رحمت ‌کند مرحوم آیت الله حاج آقا حسن امامی رضوان الله تعالی علیه، ایشان مسئولیت فرهنگی ساختمان قائمیه خیابان مست سید را به من دادند و فرمودند: فعالیت ها را آنجا انجام دهید.

       در این زمینه من یک سفری به کربلا مشرف شدم. همان ابتدای کار متوسل به امام حسین علیه السلام شدم. گفتم آقا جان! یک مجموعه بزرگی را در اختیار ما گذاشتند، دل من هم نمی‌خواهد کار موازی انجام بدهم. دلم می خواهد کاری ‌کنم که تمام مراکز فرهنگی هم از آن کار استفاده کنند. همان موقع در کربلا یک درگیری هایی صورت گرفت (تقریبا ۱۵ سال پیش) و حدود ۵ روز اجازه ندادند ما از هتل بیرون بیاییم. من یک موبایلی جاوای قدیمی داشتم که یک نهج البلاغه در آن ریخته بودم و در این چند روز تنها انیس و مونس من همین نهج البلاغه امیرالمؤمنین علیه السلام در این موبایل بود. بسیاری از نهج البلاغه را من از طریق موبایل که خط آن خیلی هم ریز بود، مطالعه کردم و آن جا متوجه شدم که چه وسیله خوبی است و بهتر است که برنامه تمام کتاب های شیعه را در موبایل نصب کنیم، با این رویکرد که می دانستیم این وسیله روز به روز گسترش پیدا خواهد کرد. چون همان زمان ها می گفتند یکی از ده ها امکانات گوشی همراه زنگ زدن است و امکانات دیگری هم می تواند باشد.

       شروع کردیم و متخصصینی در این زمینه پیدا کردیم که ما برنامه ها را می گفتیم و آن ها می نوشتند و برنامه ریزی می کردند و همینطور کتاب ها را جمع آوری کردیم که نتیجه اش تا به الان هفده هزار کتاب به 7 زبان شد که در این اپلیکیشن موجود است که هم قابل استفاده در موبایل و هم قابل استفاده در تبلت می باشد. به طوری که هر کسی در هرجای دنیا بتواند کتاب های شیعه را به رایگان و به راحتی و بدون رمز وارد شده و استفاده کند. روز به روز توقعات کاربران افزایش پیدا می کرد که این روند همچنان ادامه دارد و از ما تقاضاهایی می کردند که فلان امکانات را هم اضافه کنید و ما نیز به مهندس اطلاع داده و این کار را انجام می دادیم. تا الان که من در کنار شما هستم، 120 امکان پژوهشی در این اپلیکیشن وجود دارد تا شما بتوانید در هر موقعیت زمانی حتی زمانی که در تخت خواب لم داده اید از آن استفاده کنید و در بین 17 هزار کتاب سیر و مطالعه کرده، مطالبتان را دسته بندی کنید و در دفترچه یادداشت کنید. تمام این ها را عملی نشان خواهم داد تا کسانی که دارند که چه بهتر و کسانی که ندارند، نرم افزار را نصب کرده و با آن کار کنند.

      من احساس کردم بسیاری از طلبه ها که این نرم افزار را در موبایلشان دارند، از همه امکاناتش خبر ندارند. بنابراین گفتیم در کارگاه آموزشی امروز امکانات این نرم افزار را یکی یکی توضیح دهیم و ببینیم که چقدر کار را برای دسترسی به مطالب آسان کرده است. این نوید را هم بدهم که تاکنون ما 300 هزار کتاب را جمع آوری کردیم که کد زدن و فرستادن آن ها به این برنامه ها زمان می برد. ان شاءالله امیدواریم هر چه زودتر بتوانیم تمامی این امکانات را در موبایل و تبلت بیاوریم. البته در کنار تمام این ها ما روز به روز امکانات نرم افزار را ارتقا و افزایش می دهیم. ادعایمان این است و پای ادعایمان ایستادیم و آن را ثابت کرده ایم و کسانی که استفاده می کنند، می دانند ادعای ما بیهوده نیست و آن این است که هیچ نیازی به کامپیوتر نیست. در همین موبایل آنچنان امکاناتی فراهم شده است که حتی روی کامپیوتر هم این عملیات را نمی شود انجام داد. بعد دوستان از ما خواستند شما که این همه کار را انجام می دهید. شاید کسی به کامپیوتر عادت دارد و با موبایل زیاد کاری ندارد و صرفا چون همراهش هست، مطلبش را می بیند. ما به همراه مهندسین مان مطالب را سینک کردیم. یعنی آنچه که شما در موبایل دارید را بتوانید در کامپیوتر ببینیید و در آن کم و زیادش بکنید. مثلا از گوگل و یا جاهای دیگر مطالب را اضافه کرده و ذخیره کنید. بعد در موبایل همراهتان داشته باشد. بر همین اساس شروع می کنیم و بسم الله می گوییم و وارد برنامه می شویم.

      • مرحله اول: نصب برنامه.
        شما برای نصب این برنامه وارد سایت اینترنتی ghbook.ir شوید. این سایت را که بزنید صفحه ای باز می شود و می‌گوید شما موبایل‌تان اندروید است یا اپل؟ یا … چه هست؟ از شما سوال می کند و آن اپلیکیشن را به شما پیشنهاد می کند که نصب کنید. در کافه بازار هم می توانید بازار کتاب قائمیه یا همان کلمه قائمیه را بنویسید یا در گوگل پلی یا بعضی از شبکه های مجازی مشابه. یک طراحی که شده این است که این نرم افزار خودش، خود به خود به طور اتوماتیک زبان موبایل شما را متوجه می شود. آیا شما عرب زبان هستید؟ این اپلیکیشن را عربی برایتان نصب می کند. آیا فارسی زبان هستید؟ فارسی نصب می کند یا آن هفت زبان دیگری که هست.
      • مرحله دوم: آشنایی با مطالب اپلیکیشن.
        وقتی نصب شد، در ابتدا دو تا کتاب یکی قرآن و یکی مفاتیح به اصطلاح روی این برنامه از قبل گذاشته شده. با زدن قسمت وسط پایین کتاب مفاتیح دانلود می شود. لیست کلیه کتاب‌ هایی که در این مجموعه هست، بیست و پنج موضوع اصلی دارد: کتاب‌های جدید، بیشترین دانلودها، نرم افزار های کاربردی معارف قرآنی، معارف نهج البلاغه، معارف صحیفه سجادیه، معصومین، شخصیت ها و اصحاب، حدیث، ادیان و مذاهب و فرق، اعتقادات، اعمال عبادی، اخلاق و تربیت، مناسبت ها و علوم حوزوی و علوم دانشگاهی و سایر علوم اینجا هست.
        حتی ما  به کتاب‌های مذهبی اکتفا نکردیم. همین که دیدیم کتاب علمی هست و مجوزش را از ناشرش یا مؤلفش گرفتیم، روی سایت گذاشته ایم و دلیلش هم این است: بسیاری از افراد هستند که در فضای مجازی سرچ می کنند و به دنبال مطالبشان می گردند و مطلبشان را در سایت ما پیدا می کنند. وقتی دانلود می کند، با حجم انبوه کتاب های مذهبی مواجه می شود و برای خود من جالب بود. ایمیلی از شخصی دریافت کردم که نوشته بود من به شما تبریک می گویم. چون باعث شدید من شیعه واقعی بشوم تا چهار ماه پیش شیعه شناسنامه ای بودم ولی به دنبال کتابی می گشتم. در سایت شما پیدا کردم. در کنارش دیدم چقدر کتاب‌های مذهبی هست. الان می‌توانم بگوییم دیگر تنها شیعه شناسنامه ای نیستم. چرا؟ چون برای هرکدام از اعتقاداتم دلیل دارم. چرا مهر می گذاریم؟ چرا به زیارت ائمه علیهم السلام می رویم؟ و چرا و چرا … . همه را من از سایت شما یاد گرفتم و از این طریق خواستم تشکر خودم را نسبت به شما ابراز کنم. این از آثار قراد دادن کتاب های دیگر است.
      • مرحله سوم: آشنایی با قدرت هم افزایی در این برنامه.
        *نکته اول
        با تمام مؤسسات و نهادها و بنیادها و پژوهشگاه های کشور و حتی بعضا خارج از کشور تا آنجا که توانستیم ارتباط برقرار کردیم. مجوز و فایل کتاب هایشان را گرفتیم. یعنی قائمیه در واقع آمده چکار کرده؟ پیش خودش گفته شیعه حرف برای گفتن زیاد دارد اما یک حلقه مفقوده وجود داشته که این کارهای پژوهشگاه های مختلف را نتوانسته به دنیا برساند. این قائمیه آمده بدون این که خودش کاری انجام دهد فقط یک وسیله درست کرده. چند تا اپلیکیشن درست کرده. مجوز کتاب‌ها را گرفته و همه را یک جا آورده به طوری که اگر بخواهید سخنرانی کنید در باب کتب حوزوی، در قسمت تبلیغ راجع به موضوعات مختلف که با آنها می توان منبر رفت و کتاب ‌هایی را که دیگران راجع به منبر نوشتند، اینجا جمع آوری شده. یعنی لقمه آماده درباره موضوعی که قصد دارید درباره اش حرف بزنید. به طور مثال الان نزدیک به ماه محرم و صفر است. ممکن است جاهای مختلفی شما را وعده بگیرند یا جایی به شما می گویند آقا شما حوزوی هستی، تا چه زمانی می توانید یک مقاله برای فلان روزنامه یا برای فلان مجله بنویسید و به ما بدهید؟ یا هرگونه تحقیق و پژوهشی خواستید بکنید.
        گاهی با بعضی از نویسندگان صحبت می کنم، می بینم آنچنان با عشق از کتابش تعریف می کند، می گوید: 15 سال از عمرم را این کتاب گرفته. من پیش خودم می گویم: خدایا ما 15 سال عمر یک محقق را داریم می گذاریم تو این مجموعه همه استفاده بکنند و چطور می شود از این بنده خدا تشکر کرد؟ آن وقت شما روبرو می شوید با انواع و اقسام کتاب هایی که عمرها از دیگران گرفته، یعنی لقمه های آماده! یک وقتی محضر آیت الله العظمی صافی حفظ الله تعالی توضیح می دادم. آقا زاده شان هم تشریف داشتند. یک حرکتی را در برنامه نشانشان دادم، خنده شان گرفت. گفتند: یک وقتی یک کسی لقمه را می گذارد به دهان کسی، تا این برنامه را دیدن گفتن که جالب است، شما آمدید جویدید و در معده گذاشتید! یعنی اینقدر کار را آسان کردید، زحمت های آماده دیگران جلوی دست شماست و می توانید به هر موضوعی یا کتابی یا هر متنی را عینا دسترسی پیدا کنید.

      * نکته دوم
      یک وقت هست شما می گویید: «آقا من چرا بروم از لقمه آماده استفاده کنم؟» چون حتی در باب مسائل اقتصادی هم می گویند: که شما به جای اینکه ماهی را بگیرید و به دستش بدهید، ماهیگیری را به او یاد بدهید. حالا من و شمای طلبه تا کی بخواهیم آماده خور باشیم؟ منبر دکتر رفیعی راجع به مثلا حضرت خدیجه سلام الله علیها اینجا موجود است، شما خیلی راحت می توانید بخوانید که ایشان چه گفتند و مطالب شان را دسته بندی کنید یا منبر بروی یا استفاده های دیگری از آن بکنی یا اطلاعات خودت را ببری بالا. یک وقت می گویید: نه! من خودم بایستی تحقیق کنم. این موضوع خیلی وقت گرفته که ما زمینه ای فراهم کنیم تا شما خودت تحقیق کنی. مثلا در آستانه غدیر قرار داریم. موضوعات بسیار متعددی پیرامون غدیر هست. تا آن جایی که شده کتاب های مؤسسات مختلف، پژوهشکده ها، مؤلفین و انتشاراتی که مخصوص غدیر کتاب نوشته اند را جمع آوری کرده ایم، آماده گذاشتیم، فقط شما می خواهد مطالعه کنید. یک وقتی می گویید نخیر! من یک چیزی در ذهنم هست که هیچ محققی تا به حال به ذهنش نرسیده و من می خواهم آن را خودم فراهم بکنم. بسیار هم عالی است، یک زمینه ای فراهم کردیم که شما سریع بتوانید به مطلب تان برسید و موضوع تان را خودتان زود آماده بکنید. این هم کار دومی که انجام دادیم.

      • مرحله چهارم: روش جستجوی کتاب مورد نظر شما.
        برای جست و جو از گوشه صفحه علامت ذره بین را می زنید. این جا یک صفحه ای باز می شود که شما اگر کتابی را سراغ دارید، اسمش را این جا تایپ می کنید. مثلا کتاب خورشید پنهان. حالا همان خورشید را می زنیم. می بینید که خورشید شب را آورد، خورشید مشرق را آورد، خورشید هفتم را آورد، خورشیدهای مختلف از جمله خورشید پنهان هم که دنبالش می گشتیم، این جا بود. روی آن که بزنیم جلد کتاب می آید. وقتی شما دریافت را بزنید، سریع برای شما این کتاب را دانلود و باز می کند. اتفاقا این کتاب را خود من نوشتم و 18 درس مهدویت است. همه اش هم از همین طریق جمع آوری کردم و انجامش دادم. شما می آیید داخل فهرست و مثلا درس اول را می زنید و وارد برنامه می شوید.
      • مرحله پنجم: آشنایی با ابزار برنامه.
         اگر می ­بینید فونت ­های برنامه برایتان ریز است، با یک کلیک روی صفحه یک چرخ دنده پایین پیدا می­شود و هرچه روی به اضافه بزنید، فونت به اندازه­ دلخواه بزرگ می­شود تا با موبایل زیاد چشمتان اذیت نشود. البته تنظیمات نور، رنگ، نوع فونت و چیزهای دیگر هم دارد. اگر فونتش را دوست نداشته باشید، حدود ده تا فونت پیشنهادی قرار داده ­شده ­است که می­توانید انتخاب کنید و اضافه کنید. این برای مرحله­ اول مطالعه کردن.
      • مرحله ششم: یافتن معانی لغات.
        حال می­خواهید پژوهش کنید. یکی از آن کارهایی که ­گفتم روی کامپیوتر نمی­شود انجام داد ولی در این اپلیکیشن ایجاد شده­است، این است که شما یک وقت به کلمه­ ای برمی خورید که معنی آن را متوجه نمی­شوید، می ­زنید رویش رنگی می ­شود. مثلاً کلمه­ «دنیا»، فرقی هم نمی­کند که فارسی باشد یا عربی. بعد می ­آیید روی این علامت می ­زنید و این جا لغت ­نامه را فعال می­ کنید. البته این را عرض نکردم ما تا الان حدود 13 تا لغت ­نامه داریم. لغت­ نامه­ هایی که به تعبیر خودمانی دل و روده­ لغت را بیرون می ­ریزد. آن­ها را قبلاً دانلود می ­کنید که می ­گویم دانلودش از کدام قسمت است. همین جا که شما بروید، آن گوشه یک علامت فلش زده شده­ است که می ­زنید و صفحه ­ای را باز می­ کند که در آن صفحه انواع و اقسام لغت­ نامه­ ها و کتاب ­های حدیثی را می توانید دانلود کنید. ما الان دانلود نکردیم چون اینترنت مان ضعیف بوده ­است. فقط یک کتاب میزان الحکمه که حدیثی است و یک کتاب لغت را دانلود کردم. بعد برمی ­گردیم همان جا آن وقت آن کلمه­ «دنیا» را که ما زدیم و این بالا داریم می­توانیم انتخاب کنیم که عین عبارت را می­خواهیم یا نه. اگر عین عبارت را بزنیم، مطالب کمتری پیدا می­ کند و اگر عین عبارت را برداریم، مطالب بیشتری پیدا می ­کند. این جا دنیا را آوردیم در لغت ­نامه، ولی چون لغت ­نامه دانلود نکرده­ایم، حدیث را می ­زنیم. در­باره­ دنیا چند تا حدیث آورده ­است از همان کتاب میزان الحکمه. روی هر کدام از این حدیث­ ها را که بزنید، می ­توانید قبل و بعدش را هم نگاه بکنید. این ­ها کارهایی است که فقط روی این اپلیکیشن می­شود انجام داد.
      • مرحله هفتم: آشنایی با جستجو در سلسله سند حدیث.
        مثلا شما دارید اصول کافی را می­خوانید، در سلسله سندِ یک راوی که حدیث را نقل می­کند، محمد بن مسلم نوشته­ است. قسمت رجالش را فعال می­کنید. همان جا تا محمد بن مسلم را می­زنید، ده تا محمد بن مسلم می­آورد و می­گوید: کدام را می­خواهید؟ این در زمان امام صادق علیه السلام بوده­ است، آن یکی در زمان امام رضا علیه السلام بوده ­است و خودش می ­برد شما را در متن کتاب­ های رجالی و رزومه­ این بنده خدا را در می­آورد و کف دست شما می­گذارد که این چه آدمی بوده ­است.
        آیا ثقه بوده ­است؟
        آیا مورد وثوق بوده ­است، نبوده ­است؟
        این قسمت خیلی قابل استفاده ­است. در مورد هر کلمه ­ای که شما این جا زده ­اید، هر چه که بخواهید حدیث، داستان و … می ­توانید پیدا کنید. با این برنامه زیاد باید کار کنید و هر چه کار کنید و جلوتر بروید، می­توانید به امکانات بیشتری از این برنامه دسترسی پیدا کنید.
      • مرحله هشتم: جست و جوی آنلاین.
        ما یک قسمتی را برای جست و جو­ی آنلاین درست کرده­ ایم. مثلا یک موقع به دنبال یک مطلبی هستید که نمی­ دانید در چه کتابی هست. مثلاً فقط یک کلمه یا دو کلمه ­حدیثی را حفظ هستید ولی نمی ­دانید در چه کتابی هست. پایین سمت راست یک قسمت ابری دارد، می ­زنید و یک کلمه یا یک جمله از آن را این جا یادداشت می­کنید. (چون آنلاین است حتماً باید به اینترنت وصل باشید.) مثلا کدهن ناس را اینجا من زدم. از میان 17 هزار کتاب بگردید. تنظیماتی هم دارد که آیا عین کلمه باشد یا نباشد. متن کتاب باشد یا نباشد. به این صورت موضوع را پیدا می کنیم. وقتی موضوع را پیدا کردیم، اگر خواستیم صفحات قبل و بعد را ببینیم، همان جا علامتی دارد. می زنیم و آنلاین می بینیم. اگر موضوع، همان موضوع مد نظر ما بود، روی متن کلمه زده و خود کتاب را برای ما باز می کند. کلمه ما در کتاب الطراز الاول است و سپس دانلود کرده و استفاده می کنیم.
      • مرحله نهم: روش ثبت مطالب.
        به طور مثال در کتاب خورشید پنهان یک مطلبی برایمان جالب بود و می خواهیم آن مطلب را نگه داریم و ضبط کنیم. این قسمت را انتخاب می کنیم. در قسمت انتخاب کلمه و بعد چند صفحه را پشت سرهم انتخاب می کنیم و مطالب را وارد دفترچه یادداشت می کنیم. یکی از کارهایی که در این برنامه انجام داده ایم، این است که بعد از نصب اگر تمایل داشتید ثبت نام می کنید و ایمیل و پسوردتان را وارد می کنید. در این صورت هر موضوعی را که شما در این اپلیکیشن یادداشت کردید، در سرور قائمیه ثبت می شود. حتی اگر خدایی نکرده موبایلتان را گم کردید یا خواستید عوض کنید، نگران نوشته هایتان نیستید و با نام کاربری و رمز عبورتان، می توانید برنامه را باز کنید و تمام نوشته هایتان را بیاید. همانطور که توضیح دادم یکی از کارهایی که ما انجام دادیم، این است که اپلیکیشن موبایل را با کامپیوتر همساز کردیم تا تمام یادداشت ها در کامپیوتر هم ذخیره شود. با یک پیامی که در صندوق پیام برنامه گذاشته ایم، شما می توانید مراجعه کرده و آموزش ببینید.
      • مرحله دهم: آموزش عملی برای تحقیق درباره غدیر.
        شما می خواهید برای غدیر به مدت 10 روز در منطقه ای سخنرانی کنید. شما می‌توانید در همین اپلیکیشن راجع به غدیر جست و جو کنید. کلمه‌ «غدیر» را جست و جو کنید. هر کتابی که روی آن اسم غدیر را نوشته باشد، برای شما ردیف می ‌کند.
        یا بیاید در مناسبت‌ ها جست و جو بکنید. یک قسمتش را برای مناسبت غدیر گذاشته ‌ایم. بزنید کتاب‌ هایی که راجع به غدیر هست. ممکن است بعضی‌ ها اسمش غدیر نباشد اما مربوط به امامت و غدیر باشد. آن جا برایتان نشان می‌دهد. هر کدام از این کتاب ‌ها را که خواستید، دانلود می‌کنید و قسمتی از آن را انتخاب می‌کنید. چون مسأله‌ غدیر بیشتر با شبهات همراه است. حالا این ها مربوط به محتوا است ولی خوب چون ما می‌خواهیم وسیله ‌اش را خدمت شما توضیح بدهیم، نسبت به محتوا باید یک مقدار صحبت کنیم. ممکن است شما در مورد غدیر جایی بروید که شبهاتی که قبلا در فضای مجازی مطرح شده و در زبان آن افراد باشد. مثلا اگر به زاهدان بروید و صحبت بکنید ممکن است بچه شیعه ‌ها بگویند: آقا این مسأله ‌ای را که شما می‌گویید، ما مطرح کرده‌ایم. اما اهل سنت می‌گویند: «این! جوابش چیست؟» حافظه‌ شما چه قدر اجازه می‌دهد که همه را مستحضر باشید؟ نمی‌ شود. باید ابزار دم دست‌ تان باشد که با کوتاهترین زمان جست و جو کنید و با یک نگاه پاسخ سؤال آن بنده‌ خدا را بدهید. هم از نظر تسلط اعتقادی بر محتوا، هم از نظر فوت و فن جواب دادن. بالاخره باید مسلح شد تا در هیچ زمینه‌ای کم نیاورید. ضمن اینکه خود مولا امیرالمؤمنین علیه السلام هم در طول تاریخ نشان داده ‌اند که حمایت می‌کنند. مثل مناظراتی که بین علمای سنی و شیعه بوده. بعضی وقت ‌ها به عالمی گفته ‌اند: تو از کجا این حرف را در جواب اهل سنت گفتی که این قدر آنها مجاب شدند و ساکت شدند؟ خودش می‌گوید والله خودم هم نمی‌دانم. یک مرتبه به من الهام شد که چنین حرفی را بزنم. اینها القائاتی است از جانب خود امیرالمؤمنین علیه السلام. اما با وجودی که کمک می ‌کنند، خود ما هم باید در این زمینه زحمتی بکشیم.

      پس هم می توانید در اپلیکیشن کلمه «غدیر» را سرچ کنید و هم این که در قسمت مناسبت‌ ها، مناسبت غدیر را انتخاب کنید. کتاب ‌هایی هست و مطالعات‌ تان را در زمینه‌ هایی که دوست دارید، انجام بدهید. مثلا یک کتاب هست: داستان‌ های الغدیر. اگر برایتان داستان می‌گفتم اینقدر خسته نمی‌شدید. مرحوم علامه امینی الغدیر 11 جلد را نوشته، آن وقت یک نفر آمده داستان‌های آن را از اول تا آخر جمع کرده به نام داستان‌های الغدیر. هر داستانی را که بخوانی خودش یک منبر است، یک موضوع قشنگ و جالب است. این‌ها را مطالعه می‌کنید، در ذهن ‌تان می‌ سپارید، برای اینکه بخواهید مطلبی را بیان بکنید، با دست پر جلو می‌ روید. یا مطالبی که آقایان در مورد محتوا برای شما بیان می ‌کنند.
      خدایا به حق امیرالمؤمنین علیه السلام آن دعایی که روز عید غدیر پیغمبر اکرم صلوات الله علیه در حق امیرالمؤمنین علیه السلام و در حق یاری کنندگان امیرالمؤمنین علیه السلام کردند که «اللهم والِ من والاه و عادِ من عاداه و النصُر من نَصَرَه!» خدایا این دعا را در حق همه‌ ما مستجاب بفرما.

      والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

      دانلود فایل صوتی کارگاه آموزشی شماره 154 – مهندسی تبلیغ غدیر – جلسه دوم – قسمت سوم

      دانلود فایل PDF کارگاه آموزشی شماره 154 – مهندسی تبلیغ غدیر – جلسه دوم – قسمت سوم

      • اشتراک گذاری:
      author avatar
      پشتیبان سفیر 1

      مطلب قبلی

      کارگاه آموزشی شماره 153 - مهندسی تبلیغ غدیر - جلسه اول
      12 تیر 1398

      مطلب بعدی

      کارگاه آموزشی شماره 155 - مهندسی تبلیغ غدیر - جلسه سوم
      12 تیر 1398

      ممکن است همچنین دوست داشته باشید

      workshop 217 – site
      کارگاه آموزشی شماره 217 – بررسی اجمالی ادله قرآنی نظریه عدالت صحابه در نزد اهل تسنن (جلسه چهارم)
      19 بهمن, 1399
      workshop 216 – site
      کارگاه آموزشی شماره 216 – بررسی اجمالی ادله قرآنی نظریه عدالت صحابه در نزد اهل تسنن (جلسه سوم)
      16 بهمن, 1399
      workshop 215 – site
      کارگاه آموزشی شماره 215 – بررسی اجمالی ادله قرآنی نظریه عدالت صحابه در نزد اهل تسنن (جلسه دوم)
      13 بهمن, 1399

      نظر بدهید لغو پاسخ

      نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

      • سفیران
      • بلاگ
      • دوره‌های آفلاین
      • فروشگاه
      logo safiran group

      0717 779 936 98+

      uni.safiran@gmail.com


      سفیران در یک نگاه

      گروه آموزشی سفیران مجموعه‌ای است که در حوزه آموزش و تربیت افراد علاقمند به خدمتگزاری اهل بیت علیهم السلام در چهار مناسبت غدیر، فاطمیه، محرم و نیمه شعبان فعالیت می کند. برگزاری کلاس های آنلاین، کارگاه های آموزشی صوتی و ارائه مجالس اینترنتی اهم فعالیت های این گروه می باشد.

      اطلاعات بیشتر

      • سوالات متداول
      • تماس با ما
      • درباره ما
      • شرایط و قوانین

      آموزش های تجاری سفیران فقط برای استفاده خریدار می‌باشد و انتشار آن خلاف قانون می‌باشد و دارای اشکال شرعی است.

      ورود ×
      کد تایید
      لطفاً کد تأیید ارسال شده را تایپ کنید
      ثبت

      ورود با کد یکبارمصرف
      ارسال مجدد کد یکبار مصرف(00:120)
      آیا حساب کاربری ندارید؟
      ثبت نام

      ارسال مجدد کد یکبار مصرف (00:120)
      برگشت به ورود
      • (+93) افغانستان
      • (+355) آلبانى
      • (+213) الجزيره
      • (+1) آمریکن ساموا
      • (+376) آندورا
      • (+244) آنگولا
      • (+1) آنگویلا
      • (+1) Antigua
      • (+54) آرژانتين
      • (+374) ارمنستان
      • (+297) آروبا
      • (+61) استرالیا
      • (+43) اتریش
      • (+994) آذربایجان
      • (+973) بحرين
      • (+880) بنگلادش
      • (+1) باربادوس
      • (+375) بلاروس
      • (+32) بلژيك
      • (+501) بلیز
      • (+229) بنین
      • (+1) برمودا
      • (+975) بوتان
      • (+591) بوليوي
      • (+599) Bonaire, Sint Eustatius and Saba
      • (+387) بوسني و هرزگوين
      • (+267) بوتسوانا
      • (+55) برزيل
      • (+246) محدوده اقیانوس هند تحت سیطره بریتانیا
      • (+1) British Virgin Islands
      • (+673) برونئی
      • (+359) بلغارستان
      • (+226) بورکینافاسو
      • (+257) بوروندی
      • (+855) کامبوج
      • (+237) كامرون
      • (+1) كانادا
      • (+238) کیپ ورد
      • (+1) جزابر کیمن
      • (+236) جمهوری آفریقای مرکزی
      • (+235) چاد
      • (+56) شيلي
      • (+86) چين
      • (+57) كلمبيا
      • (+269) کومور
      • (+682) جزایر کوک
      • (+225) Côte d'Ivoire
      • (+506) كاستا ريكا
      • (+385) كرواسي
      • (+53) كوبا
      • (+599) Curaçao
      • (+357) قبرس
      • (+420) جمهوري چك
      • (+243) Democratic Republic of the Congo
      • (+45) دانمارك
      • (+253) جیبوتی
      • (+1) دومنيكا
      • (+1) جمهوري دومنيكا
      • (+593) اكوادر
      • (+20) مصر
      • (+503) الساوادر
      • (+240) گینه استوایی
      • (+291) اریتره
      • (+372) استوني
      • (+251) اتيوپي
      • (+500) جزایر فالکلند
      • (+298) جزایر فارو
      • (+691) Federated States of Micronesia
      • (+679) فیجی
      • (+358) فنلاند
      • (+33) فرانسه
      • (+594) گویان فرانسه
      • (+689) پلی نزی فرانسه
      • (+241) گابون
      • (+995) Georgia
      • (+49) آلمان
      • (+233) غنا
      • (+350) جبل الطارق
      • (+30) يونان
      • (+299) گرینلند
      • (+1) گرانادا
      • (+590) گوادولوپ
      • (+1) گوام
      • (+502) گواتمالا
      • (+44) گرنزی
      • (+224) گينه
      • (+245) گينه بي سائو
      • (+592) گویان
      • (+509) هائيتي
      • (+504) هندوراس
      • (+852) هنگ كنگ
      • (+36) مجارستان
      • (+354) ایسلند
      • (+91) هند
      • (+62) اندونزي
      • (+98) ایران
      • (+964) عراق
      • (+353) Ireland
      • (+44) Isle Of Man
      • (+972) رژيم صهيونيستي
      • (+39) ايتاليا
      • (+1) جامائيكا
      • (+81) ژاپن
      • (+44) جرسي
      • (+962) اردن
      • (+7) قزاقستان
      • (+254) كنيا
      • (+686) كيريبيتي
      • (+965) كويت
      • (+996) قرقیزستان
      • (+856) لائوس
      • (+371) لتونی
      • (+961) لبنان
      • (+266) لسوتو
      • (+231) لیبریا
      • (+218) ليبي
      • (+423) لیختن اشتاین
      • (+370) ليتواني
      • (+352) لوكسامبورگ
      • (+853) Macau
      • (+389) Macedonia
      • (+261) ماداگاسكار
      • (+265) مالاوی
      • (+60) مالزي
      • (+960) مالديو
      • (+223) مالي
      • (+356) مالتا
      • (+692) جزایر مارشال
      • (+596) مارتینیک
      • (+222) موریتانی
      • (+230) موریس
      • (+262) مایوت
      • (+52) مكزيك
      • (+373) مالديو
      • (+377) موناکو
      • (+976) مغولستان
      • (+382) مونته نگرو
      • (+1) مونتسرات
      • (+212) مراكش
      • (+258) موزامبيك
      • (+95) ميانمار
      • (+264) نامیبیا
      • (+674) نائورو
      • (+977) نپال
      • (+31) هلند
      • (+687) کالدونیای جدید
      • (+64) نيوزلند
      • (+505) نیکاراگوئه
      • (+227) نیجر
      • (+234) نيجريه
      • (+683) نیوئه
      • (+672) جزیره نورفولک
      • (+850) كره ي شمالي
      • (+1) جزایر ماریانای شمالی
      • (+47) نروژ
      • (+968) عمان
      • (+92) پاكستان
      • (+680) Palau
      • (+970) فلسطین
      • (+507) پاناما
      • (+675) پاپوا گينه ي نو
      • (+595) پاراگوئه
      • (+51) پرو
      • (+63) فيليپين
      • (+48) لهستان
      • (+351) پرتغال
      • (+1) پورتوریکو
      • (+974) قطر
      • (+242) کنگو
      • (+40) روماني
      • (+262) Runion
      • (+7) روسيه
      • (+250) رواندا
      • (+290) سنت هلن
      • (+1) سنت کیتس و نویس
      • (+508) سنت پیر و میکلون
      • (+1) سنت وینسنت و گرنادین
      • (+685) ساموا
      • (+378) سن مارینو
      • (+239) Sao Tome and Principe
      • (+966) عربستان سعودی
      • (+221) سنگال
      • (+381) صربستان
      • (+248) سیشل
      • (+232) سیرالئون
      • (+65) سنگاپور
      • (+1) Sint Maarten
      • (+421) اسلواکی
      • (+386) اسلونی
      • (+677) جزاير سليمان
      • (+252) سومالی
      • (+27) آفريقای جنوبي
      • (+82) كره ی جنوبي
      • (+211) سودان جنوبی
      • (+34) اسپانيا
      • (+94) سريلانكا
      • (+1) St. Lucia
      • (+249) سودان
      • (+597) سورینام
      • (+268) سوازیلند
      • (+46) سوئد
      • (+41) سوييس
      • (+963) سوريه
      • (+886) تايوان
      • (+992) تاجيكستان
      • (+255) تانزانيا
      • (+66) تايلند
      • (+1) The Bahamas
      • (+220) گامبیا
      • (+670) تیمور
      • (+228) توگو
      • (+690) توکلائو
      • (+676) تونگا
      • (+1) ترینیداد و توباگو
      • (+216) تونس
      • (+90) تركيه
      • (+993) تركمنستان
      • (+1) جزایر تورکس و کایکوس
      • (+688) تووالو
      • (+1) U.S. Virgin Islands
      • (+256) اوگاندا
      • (+380) اوكراين
      • (+971) امارات متحده ي عربي
      • (+44) انگلیس
      • (+1) امریکا
      • (+598) اوروگوئه
      • (+998) ازبكستان
      • (+678) وانواتو
      • (+58) ونزوئلا
      • (+84) ويتنام
      • (+681) والیس و فوتونا
      • (+212) صحرای غربی
      • (+967) يمن
      • (+260) زامبیا
      • (+263) زیمباوه