کارگاه آموزشی شماره 156 – مهندسی تبلیغ غدیر – جلسه چهارم
بِسمِ اَلله اَلرَّحمَنِ اَلرَّحیم
اَلحَمدُلِلهِ اَلَّذی جَعَلَنا مِنَ اَلمُتِمَسِّکینَ بِوَلاَیَهِ اَمیرِاَلمُؤمِنینَ وَ اَلاَئِمَّهِ اَلمَعصومین عَلیهمِ اَلسَّلام
چهاردهم: هدف سقیفه نابودی و نبود غدیر است.
یکی از کلیاتی که در بحث تقابل سقیفه با غدیر باید بدانیم این است:
که منظور اصلی سقیفه، نابودی و نبود غدیر است. روز اول هم که در صحیفه ملعونه گفتیم، گفتند: ما اگر بتوانیم نگذاریم خلافت به اهل بیت پیغمبر علیهم السلام برسد، به همه هدف رسیدیم ولو به ما نرسد. ولو ما هیچ چیزی گیرمان نیاید، به همان قانعیم.
حال ما نتیجه ای از اینجا می خواهیم بگیریم و آن هم این که هدف گیری و آینده نگری سقیفه این نیست که در آینده آنچه که غاصبین خلافت جزء اهدافشان بوده، همه محقق شود. چرا؟ چون هر کسی در تخیلش هر حرفی می زند. اما مخصوصا در روزگاری که مؤسسین سقیفه نیستند، چه معلوم که کی به کیست و اهداف ما چقدر دنبال خواهد شد؟ چه معلوم آن چه ما در کره زمین در نظر داریم، آن چه معلوم است، محقق خواهد شد؟ پس به این راحتی برای آن اهداف نمی شود دقیق برنامه ریزی کرد. باید یک هدف جامع شامل آن چه که نقطه هدف پروردگار ماست را پیدا کرد و همه چیز را روی آن متمرکز کرد. سقیفه چکار کرد؟ هدف را روی آن قرار داد که اگر بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله، غدیر و آن امامان مشخص شده از سوی خدا و مرتبط مستقیم با خدا نشد، هر چه که شود مال ماست. هر اتفاقی که بیفتد به نفع ماست. به هر شکلی اتفاق بیفتد، همانی است که ما می خواستیم. چرا که او خوب می داند که تمام این انحرافات، شیطان و جهنم و … جایی است که آدم را از نوعی از دستور خدا جدا کنی. یعنی وقتی شما هر طوری دلت می خواهد، بنشین از شب تا صبح عبادت کن اما مثلا شصت رکعت را به هم بچسبان. این پیش خدا باطل است. چرا داری انجام می دهی؟! شیطان هم کیف می کند که یک نفر شصت رکعت را به هم بچسباند و این گونه عبادت کند، باطل باشد تا این که اصلا نماز نخواند. این خیلی بهتر است؛ یعنی کسی با نام خدا تا ته جهنم برود. آن یکی باز کیفش را می کند و مثلا خدای نا کرده شراب می خورد و … در نتیجه جهنم می رود اما این یکی به قدری نفهم است که هم عبادت را می کند و هم به جهنم می رود.
نتیجه:
این ها دقیقا به این نتیجه رسیده اند که ما کاری کنیم که مردم برای دستور العمل دنیا و آخرتشان از امامان علیهم السلام جدا شوند. غدیر نباشد. حالا مردم از فشار عدم وجود غدیر کمونیست شوند، ملحد شوند، اصل خدا را انکار کنند، یا نه! کسی شوند که نماز می خوانند و حج هم می روند و جهاد هم می کنند و جانشان را هم می دهند اما نه در راهی که خدا می خواهد. خلاصه همه اش به نفع ماست. ما می خواستیم که آن چه خدا می خواهد نشود، حالا بالاتر از آن حتی اگر امامت و غدیر را هم پذیرفت اما این قدر ما در سقیفه قدرت داشتیم که آمد رسید به امام چهارم، حضرت زین العابدین علیه السلام. گفت بعد از این امامان دیگر را قبول نداریم، شد زیدیه. اینها هم اهل جهنم اند.
این نتیجه سقیفه است. چرا؟ اگر غدیر باشد، امامتش تا روز قیامت شمرده شده، تعیین شده. راه برای گمراهی نیست. آن کسی که می رود و می شود زیدیه، دقیقا کار سقیفه را می کند، سقیفه مگر چه گفت، گفت: «مگر بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله ما خودمان آدم نیستیم. چرا حرف خدا را گوش کنیم؟ خودمان انجام می دهیم.» زیدیه چه گفت؟ زیدیه بعد از امام چهارم این را گفت: «تا اینجا قبول اما بعد از این خودمان امام را تعیین می کنیم. خودمان بلد هستیم چکار کنیم. آن بقیه امامانی که خدا قرار داده و پیغمبر صلی الله علیه و آله در غدیر شمرده را نمی خواهیم.» هیچ فرقی با سقیفه ندارد. این نتیجه همان کاری است که آنها آنجا کردند. گذشت؛ باز یک عده ای خوب تحمل کردند. امام پنجم، امام ششم، بعد از امام ششم شروع کردند اسماعیل پسر امام صادق چه؟ باز یک عده این جا در گل فرو رفتند. باز بقیه غدیر را گذاشتند روی زمین تمام شد. امام موسی بن جعفر علیه السلام را هم یک عده قبول کردند. بارک الله؛ آمدند جلو تا موسی ابن جعفر علیه السلام از دنیا رفتند، فَتَحیه و شش و هفت امامی و از این حرف ها تازه در آمد. این ها هم همان کار سقیفه را کردند. شما که در مکتب موسی ابن جعفر علیه السلام بودید، یعنی واقعا یکبار هم نشنیده بودید که امام ها دوازده تا هستند. خدا تعیین کرده؛ این حرف ها را نداشت که این بازی بود که سقیفه کرد. شما هم یکبار دیگر کردید. می خواستید یک جوری فرار کنید به دنبال سوراخ می گشتید و بلاخره یک چیزی پیدا کردی. حالا یکی گفت: «نخیر موسی ابن جعفر علیه السلام زنده است.» یکی گفت: «حضرت از دنیا رفته، خلیفه تعیین نکرده.» حرف برای پیدا کردن زیاد است، تا رسید به امام زمان علیه السلام، دوباره از نو بازی شروع شد. بهایی درست شد. حالا بهایی مال امروز هست. از زمان اول غیبت تا به حال چه بازی هایی سر همین مطلب بوده. اگر گفته پیغمبر صلی الله علیه و آله تا روز قیامت امامان شما همین دوازده نفر هستند، این بازی ها چیست؟
تمام این بازی ها برای فرار از غدیر و شانه خالی کردن از زیر آن باری است که دوازده تا را قالب بسته وگفته از این کسی حق خروج ندارد.
نتیجه این حرف چه بود؟ ما حرف چهاردهم مان این است که هدف اصلی سقیفه نابود کردن و نبودن غدیر است. به هر شکلی که این اتفاق بیافتد، سقیفه خوشحال می شود. سقیفه به هدفش رسیده. آقا امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «پیغمبر صلی الله علیه و آله فرموده امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم می شوند. یک فرقه در بهشت هستند، بقیه در جهنم.»
“سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ: تَفَرَّقَتِ الْیَهُودُ عَلَی إِحْدَی وَ سَبْعِینَ فِرْقَهً، سَبْعُونَ مِنْهَا فِی النَّارِ وَ وَاحِدَهٌ فِی الْجَنَّهِ وَ هِیَ الَّتِی تَبِعَتْ وَصِیَّ مُوسَی وَ تَفَرَّقَتِ النَّصَارَی عَلَی اثْنَتَیْنِ وَ سَبْعِینَ فِرْقَهً، وَاحِدَهٌ وَ سَبْعُونَ فِی النَّارِ وَ وَاحِدَهٌ فِی الْجَنَّهِ وَ هِیَ الَّتِی تَبِعَتْ وَصِیَّ عِیسَی وَ أُمَّتِی تَفْتَرِقُ عَلَی ثَلَاثٍ وَ سَبْعِینَ فِرْقَهً، اثْنَتَانِ وَ سَبْعُونَ فِرْقَهً فِی النَّارِ وَ وَاحِدَهٌ فِی الْجَنَّهِ وَ هِیَ الَّتِی تَبِعَتْ وَصِیِّی. قَالَ: ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدِهِ عَلَی مَنْکِبِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلَامُ ثُمَّ قَالَ: ثَلَاثَ عَشْرَهَ فِرْقَهً مِنَ الثَّلَاثِ وَ سَبْعِینَ کُلُّهَا تَنْتَحِلُ مَوَدَّتِی وَ حُبِّی، وَاحِدَهٌ مِنْهَا فِی الْجَنَّهِ وَ ثِنْتَا عَشَرَهَ فِی النَّار.”
یهودیان بر هفتاد و یک گروه متفرق شدند. هفتاد فرقه آنان در آتش و یک فرقه در بهشت هستند و آنان کسانی اند که تابع وصی حضرت موسی علیه السلام شدند. مسیحیان بر هفتاد و دو گروه متفرق شدند. هفتاد و یک فرقه آنان در آتش و یک فرقه در بهشت هستند و آنان کسانی اند که تابع وصی حضرت عیسی علیه السلام شدند. امت من بر هفتاد و سه گروه متفرق می شوند که هفتاد و دو فرقه در آتش و یک فرقه در بهشت اند و آنان کسانی اند که تابع وصی من هستند. سپس پیامبر صلی اللَّه علیه و آله دست مبارک شان را بر شانه علی علیه السّلام زدند و فرمودند: سیزده فرقه از هفتاد و سه فرقه، همگی دوستی و محبّت تو را عقیده خود قرار دادهاند ولی یک فرقه از آنان در بهشت و دوازده فرقه در آتش هستند.»
الهلالی؛ سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج2، مصحح: انصاری زنجانی خوئینی، محمد، قم: الهادی، 1405 ه.ق، ص 913
امت من، یعنی همه مسلمان هستند، همه نماز می خوانند، همه حج می روند، همه امت پیغمبر صلی الله علیه و آله هستند. اما هفتاد و دوتای آن ها به جهنم می روند؛ مگر می شود همچین چیزی؟ بله که می شود. یعنی وقتی چیزی که خدا نگفته انجام می دهیم، هیچ فرقی ندارد اسم شما مسلمان باشد یا نامسلمان. از این جالب تر آقا امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: سیزده فرقه از این هفتاد و سه فرقه شیعه هستند که دوازده تا از آن ها در جهنم هستند، یکی در بهشت. کلام خود امیرالمؤمنین علیه السلام است. یعنی دوازده فرقه دیگر از سنی و این ها در آمدند، شیعه هستند. با این همه راهشان باطل است. یکی صوفی هست، یکی نمیدانم بهایی، هرکی با یک بازی خودش را از آن چه که خدا گفته فراری داده تا آنچه خدا گفته نشود، هرچه می خواهد بشود!
خلاصه این حرف به این بر می گردد که قبل از این که من و شما بدانیم، سقیفه از همه بهتر می دانست به پیروی از شیطان که از همه بهتر می دانست که راه درست یکی است و صد راه نداریم. یک راه بیشتر راه خدا نیست. در نتیجه هر راهی غیر آن راه درست باشد، خیالت راحت باشد که اهل جهنم هستی. هم شیطان این را خوب بلد است، هم سقیفه و دارو دسته اش که شما اگر بتوانید از آن راه که یکی است و واقعی که به بهشت می رساند. مردم را خارج کنید. دیگر نمی خواهد فکر کنید. بگذار خودش می رود. خودش با سرعت به طرف جهنم می رود و این خواسته سقیفه در طول تاریخ است. اگر به شکل کینه و بغض امیرالمؤمنین علیه السلام محقق نشده، حداقل آن که اگر از غدیر خارج شدند، خود به خود به طرف جهنم سرازیر شدند.
پس عنوان چهاردهم را می نویسیم که هدف اصلی سقیفه نابودی و نبودن غدیر است؛ به هر شکلی و هر نامی که باشد. چرا که راه خدا و بهشت یک راه بیشتر نیست. آن هم غدیر با همه جزئیات. بنابراین به هر شکلی از محدوده غدیر فاصله بگیریم، اگر چه به اسم شیعه باشد، راهی به سوی جهنم است.
این چهاردهمین نکته کلی ما درباره مسئله تقابل اعتقادی سقیفه با غدیر.
پانزدهم: مسئله تقابل سقیفه با غدیر یک امر انتزاعی است.
یعنی چه یک امر انتزاعی است؟ یعنی شما میخواهید واقعاً این بحث را کامل در بیاورید که یک سقیفه داریم و یک غدیر، فرض ما این شده است که سقیفه اقدام کرده است برای نابودی غدیر. میخواهیم جوانب این بحث را بررسی کنیم؛ سقیفه اقدام کرده است. یعنی دست به چه کارهایی زده برای رسیدن به این هدف؟ این یک سؤال است. اقدامات سقیفه چه تأثیراتی در جامعه و اقتصاد مردم داشته است؟ با حمله اش به غدیر چه اتفاقی افتاده است و بر مردم چه تأثیراتی گذاشته است؟ اگر این حمله نبود، مردم چگونه بودند؟ حالا که حمله کرده است، چه بدبختی هایی را برای مردم به بار آورده است؟ این همه جوانب دارد این مسئله. ما خیلی ساده درست کردهایم، تقابل اعتقادی سقیفه با غدیر. اما وقتی می روید داخلش، می بینید اگر بخواهید واقعیت را بگویید، از روز اتفاق سقیفه تا امروز هر اتفاقی افتاده است. یک رگی به آن جا وصل است و شما می توانید تحلیل کنید که این قصه چگونه ثمره کار سقیفه است که امروز این بدبختی به وجود آمده است. صد سال پیش فلان بدبختی پیش آمده است. چهار صد سال پیش فلان بدبختی پیش آمده است. نه یکی دو تا؛ بدبختی به عدد بدبختی های مردم، شما میتوانید تحلیل بکنید. پس حالا معلوم شد که بحث خیلی بازتر و عمیق تر از این حرف ها است.
حالا شما میخواهید تقابل سقیفه با غدیر را بفهمید، این فهمیدن شما یک امر انتزاعی است. یعنی با مطالعه آن چه اتفاق افتاده است، شما مدام ذهنتان پرتر و پخته تر میشود که چه خاکی به سرمان شده است. در ابتدا آدم همان روزهای اول را میبیند که نگذاشتند و آمدند و خلافت را غصب کردند و نشستند بالای منبر پیغمبر صلی الله علیه و آله. نه متاسفانه این اولش است. اگر میخواهی نگاه کنی که این تقابل چه کرد، تا امروز را باید نگاه کنی! شما بروید تاریخ کره زمین را از سقیفه تا به امروز مطالعه کنید. تا عمرتان تمام شود، این مطالعه تمام نمی شود. بعد دانه دانه این ها را تحلیل کن و ببین چطور با آن جا مرتبط است. وقتی یک روزی یک آدمی مثل هیتلر چندین میلیون آدم را به کشتن می دهد، مگر این حرف شوخی است؟ ما کاری به کسی نداریم. شیعهایم، داریم پیش خودمان حرف می زنیم، اگر ما طبق اعتقاداتمان، طبق فرمایشات ائمه مان، ثابت کنیم این نامرد هم اگر سقیفه نبود، نمیتوانست این کار را بکند، دنیا به او این مهلت را نمیداد که یک نفر چند میلیون آدم را به کشتن بدهد، این دیگر جای تحلیل ندارد که آی سقیفه! نتیجه تقابلت با غدیر یک قلمش این است که چندین میلیون آدم را به کشتن دادهای. این تازه یک قلمش است. تازه من یک اتفاق فاصله دار را گفتم. اگر بروید به همان قضایا و وقایعی که به خود شیعیان مربوط است، به خود مسلمانان مربوط است که دیگر واویلا …
این یک بعد از انتزاع است که شما برای فهمیدن تقابل سقیفه با غدیر، باید کل تاریخ اسلام را مطالعه کنی. تک تک وقایع را زیر ذره بین ببری، تأثیر پذیری اش را از سقیفه ببینی و حس کنی و درک کنی که اگر سقیفه نبود، ممکن بود این قضیه چگونه تمام بشود و به چه شکل زیباتری اتفاق بیفتد که وجود او این خون را به پا کرد. وجود سقیفه این مسئله را به این راه کج برد. این تازه نصفش است. نصف دوم انتزاع قضایا برای درک واقعیت، کلمات معصومین علیهم السلام است. بحث این جلسه یک بحث شیعی است. ما کاری نداریم چه کسی ما را قبول دارد و چه کسی ندارد، در مدارک آن ها هست یا نیست. حرف ما این است که ما به دوازده امام در غدیر سپرده شدیم. بنابراین است که باید این دوازده امام حتی توحید را به ما یاد بدهند. حتی توحید که قبل از امامت است را ما از همین امامان علیهم السلام یاد میگیریم. حالا چه بهتر از این که ما بیاییم بنشینیم پای صحبت ائمه علیهم السلام، بگوییم یا امیرالمؤمین علیه السلام شما میدانید شما بگویید که این سقیفه چه بلایی سر مردم آورد؟ شما بفرمایید این سقیفه چه بلایی سر اقتصاد این مردم آورده است؟ یا امیرالمؤمنین علیه السلام شما دیدید آن روزها را و شما میدانید تا آخر روزگار وجود سقیفه باعث به وجود آمدن چه آثاری شده است. شما بفرمایید. حالا اگر روایات را جمع کردیم، کلام معصومین علیهم السلام، بعدش نوبت امام حسن علیه السلام، امام حسین علیه السلام، امام زین العابدین … که از همه ائمه علیهم السلام ما درباره سقیفه مطلب داریم. هیچ امامی نیست که درباره این راه ضد غدیر حرفی نزده باشد. خیال نکنید که ما دست خالی هستیم، روایات بسیار زیاد است. اگر از معصومین علیهم السلام پرسیدیم و معصومینی که خود موضوع غدیر اند، درباره تقابل سقیفه با غدیر سخن گفتند. آن موقع تازه معلوم میشود که چه گرفتاری از وجود سقیفه و از حمله هایی که به غدیر داشته، نه فقط بر سر ما، نه فقط بر سر مسلمانان، بلکه بر سر همه بشریت از دست سقیفه آمده است.
شناخت کامل تقابل سقیفه با غدیر در سایه انتزاع مفهومی است که از بررسی دو منبع حاصل می شود:
۱. کلمات امامان غدیر در این باره، هم درباره خود سقیفه و هم آثار اقدامات آن.
۲. مطالعه همه وقایع تاریخ اسلام و تاریخ بشریت و مقایسه این که اگر مسیر غدیر تحقق نمی یافت، آن وقایع چگونه رخ می داد.
من این حدیث را عمدا نگه داشتم تا بعد از تمام شدن نوشتن آن عرض کنم و هر قدر هم که سنگین باشد، باید تحملش کنیم. این روایت یکی دوتا نیست. بنده خودم بیش از ۲۰ سند جمع آوری کردم و در بحارالانوار هم موجود است. با جست و جو هم می توانید اسناد متعددش را پیدا کنید. حدیث از ائمه، نه فقط از امام صادق علیه السلام، از چند امام هم این را داریم. همین که عرض کردم. باید برویم و از امامان غدیر بپرسیم. چه فرمودهاند؟
«و لا قرع عصا بعصا و لا غصب فرج حرام و لا اخذ مال غیر حله، الا و وزره ذلک فی اعناقهما»
تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب جلد 7 ص 19۷
آیا این حدیث در مدارک اهل سنت هم هست؟ من جلو جلو قسم میخورم که نیست. بیخود نگردید، نیست. بنا هم نیست باشد. اگر این حدیث آنجا باشد، چیزی باقی نمی ماند. مگر می شود آنها بر ضد خودشان حدیث بیاورند؟! خب، پس در احادیث ما است. می خواهم ببینم این احادیث ما یعنی چه. اینها را برای چه کسی گفته اند؟ اگر ما بگوییم که در مدارک اهل سنت هم هست یا نه، پس چه کسی باید این حدیث را بخواند و قبول کند؟! خوب برای ما گفته اند دیگر. گفته اند بارک الله! به شما که مکتب غدیر را پذیرفته اید، زیر سایه امام صادق علیه السلام، امام زمان علیه السلام، امام زین العابدین علیه السلام آمده اید، حالا گوش هایتان را باز کنید ببینید امام تان چه می گوید. خب امام تان این را می گوید که خونی در دنیا ریخته بشود، یک مسأله ناموسی به خلاف انجام شود، فقط یکی! در دنیا چقدر کار خلاف ناموسی انجام می شود؟ الان اروپا و آمریکا، حتی کثافت کاری تا قلب مسلمان ها هم آمده. دیگر مردم از هیچ چیز باک ندارند. این همه کار خلاف و زنا دارد انجام می شود. تمامش، این همه اموالی که به ناحق از کسی گرفته می شود، حالا چه یک ظالمی بگیرد، چه دو نفر دعوا کنند و یکی به زور از دیگری پولش را بگیرد. تا جایی که دو نفر دعوا کنند و یک دیگر را خونین و مالین کنند. تمام اینها گناهش به گردن ابوبکر و عمر نوشته می شود. والله این حرف شوخی نیست. به خدا قسم این حدیث را بفهمی تمام تقابل سقیفه و غدیر را فهمیده ای. هیچ حدیث دیگری لازم نداری. یعنی چه؟ هر جا هر مسأله ای شد، گردن ابوبکر و عمر بیندازیم؟! اگر می فهمیدی آن ها چه بلایی سر همه بشریت آورده اند، آن وقت قبول می کردی که بله تازه کم هم هست. اگر دو برابر هم می نوشتند، باز هم کم بود. حالا دیگر تخفیف داده ایم یک برابر را حداقل می نویسیم. و معنایش این نیست که آن گنه کار چوب نمی خورد. هر کسی چوب خودش را می خورد. یک بار هم خدا به گردن آن ها می نویسد. چون تو اوضاع را اینطور کردی. همین بشریت می توانست کلا در آسایش خیلی بهتر از این زندگی کند. تو باعث شدی که مردم …
آقا امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:
«لولا نهی عمر عن المتعه ما زنی الا شق»
«اگر عمر از متعه نهی نمی کرد هیچ کس زنا نمی کرد مگر شقی»
اگر عمر مسأله متعه را حرام نمی کرد، هیچ کس زنا نمی کرد. وقتی چیزی حلال هست، مگر کسی مجبور است برود زنا بکند؟! یکی اش این است. خودش گفته «متعتان محلّلتانفی ضمن رسول الله أنا احرّمهما». یک کسی به خیال خودش یک کار کوچک می کند. نمی داند تا روز قیامت میلیاردها زنا اتفاق می افتد. این حرف شوخی است؟! میلیاردها زنا به پای همین یک کلمه اتفاق می افتد. خوب معلوم است که باید گناهش را به پای او بنویسند. معلوم است که او باعث شده این اتفاق ها بیفتد. این معنایش این نیست که آن گنهکار چوب نمی خورد. خود حدیث فرموده. فرموده خود گنهکار یک بار چوب می خورد. یک بار هم او را چوب می زنند که تو باعث شدی این بیچاره به گناه بیفتد. خوب این هم پانزدهمین مورد. یک صلوات بلندی مرحمت کنید.
اَللّهُمَ صَلِ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
دانلود فایل صوتی کارگاه آموزشی شماره 156 – مهندسی تبلیغ غدیر – جلسه چهارم – قسمت اول
دانلود فایل PDF کارگاه آموزشی شماره 156 – مهندسی تبلیغ غدیر – جلسه چهارم – قسمت اول
ادامه کلیات بحث تقابل سقیفه با غدیر:
مطلب شانزدهم: تقابل سقیفه با غدیر هم در جهان بینی و هم در ایدئولوژی است
کلّیات بحث تقابل سقیفه با غدیر که در این کلیات تا این جا پانزده مورد را شمردیم و این هم آخرین آن شانزدهمین مورد است.
مساله مهمی که در مورد تقابل سقیفه با غدیر باید بدانیم، این است که این تقابل هم در شکل جهان بینی و هم در شکل ایدئولوژی است.
فرق ایدئولوژی و جهان بینی چیست؟
جهان بینی یعنی نگاه یک شخص به اینکه خلقت چگونه است؟ اصلاً خدایی هست یا نیست و این که بر فرض که خدا هست، نسبت ما با خدا چیست؟ تأثیر خدا در ما چقدر است؟ خدا ما را خلق کرده و رها کرده یا نه؛ همواره با ما کار دارد و دقیقه به دقیقه باید برگردیم به خدا؟ این موارد را جهان بینی می گویند و در آن هیچگونه مساله عملی نیست.
ایدئولوژی یعنی این که شما یک جهان بینی را می پذیری، حالا می خواهد کمونیست باشد یا مسلمان یا ملحد یا ماتریالیست. هر چه می خواهد باشد. یک چیزی را بالاخره هرکسی می پذیرد. حال شما وقتی صبح بلند می شوید، هزار و یک کار دارید. کارهای اجتماعی، شخصی، خوردن، لباس پوشیدن، با مردم حرف زدن، با مردم معامله کردن. این موارد همه قانون می خواهد. قانون های اینها برگرفته از جهان بینی است. یعنی شما هر جهان بینی را روی مغز خود حاکم کنی، مجبوری برای اعمال روزمره (حالا ما می گوییم دنیا و آخرت) دنیایت را روی آن پایه عملکرد درست کنی و باید تابع قوانینی شوید که از آن جهان بینی بر آمده.
به عنوان مثال:
وقتی در یک کشوری مثل شوروی سابق خدا نیست، بی شک هر قانونی بخواهد بگذارد، اول چیزی که در آن قانون مشرف و حاکم است، این است که باید بر اساس بی خدایی باشد و نباید اسمی از خدا در آن بیاید. اینکه خدا راضی است و خوشش می آید یا خدا خوشش نمی آید، دیگر کلاً شسته می شود و می رود پی کارش و بر این اساس قوانین وضع می شود.
بعد از اینکه شوروی خراب شد، افرادی به این طرف آمدند و برای ما تعریف کردند که درباره ازدواج الزام داشتند تا همسر خویش را رفیق بگویند و اگر از کلمه ازدواج استفاده می کردند، خلاف قانون بوده و جرم به حساب می آمده. برای چه؟ برای اینکه اصلاً چرا ما باید بگوییم ازدواج کردیم؟ برای این که می خواهیم بگوییم ما با هم عهدی بستیم و کس دیگری حق ورود به این عهد را ندارد و ناظر آن هم خداست؟ خب این افراد می گویند: آقا هر غلطی دلت می خواهد بکن و بگو رفیقم است. چرا بی جهت قید و شرط برای خودت می گذاری؟! وقتی خدا را برداری، دیگر نیازی نیست به این حرفها. پس باید می گفتند ما با هم رفیق شدیم. همان ازدواج بود ولی اسم آن حتما باید این باشد. چرا؟ چون بر اساس آن جهان بینی که دارند، قوانین ساخته می شود.
الان کاری به این جزئیات ندارم. حرف من این است که تفاوت سقیفه با غدیر قبل از این که برگردد که ما نماز خود را این گونه می خوانیم، آنها آنگونه می خوانند، حج آنها با ما چه فرق هایی دارد؟ قوانین قضاوت آنها چه تفاوتی با قوانین قضاوت ما دارد؟ صحیح بخاری آن ها با اصول کافی و وسائل الشیعه ما چه فرقی دارد؟
باید به دیدگاه سقیفه به تمام عالم خلقت بنگریم که دقیقا ضد آن نگاهی است که غدیر دارد.
چه فرقی دارد؟
در نگاه غدیر می گوید: «خدا خالق جهان است، آن خالق جهان با مردم کار دارد و یک روزی هم دوباره مردم را به صُلابه خواهد کشید که آنچه من از شما خواستم را انجام دادی یا ندادی؟» پس لازمه این امر، این است که خدا افرادی را بفرستد تا حرف های خود را به مردم بگوید تا پس فردا از مردم طلب کند که انجام دادی یا ندادی. برای این کار خدا صد و بیست و چهار هزار پیغمبر فرستاده. اگر تا به اینجا آن درست است، این رشته نباید قطع شود. همان طور که آدم های قبلی نیاز داشتند یک نفر واسطه خدا و مردم شود، تا روز قیامت هم هرکه بیاید، نیاز به این واسطه دارد. بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم دوازده نفر واسطه بین خدا و مردم می باشند. این جهان بینی غدیر است. این فضای حاکم بر کل مسائل غدیر است. یعنی شما کل رساله عملیه، کل۳۰ جلد وسائل الشیعه، کل بحارالانوار، هر صفحه را باز کنی، این فضا در آن حاکم است. یعنی اگر این را از داخل آن برداری، قال الصادق علیه السلام و قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم دیگر معنا ندارد. اگر بنا نیست خدا با ما کاری داشته باشد، خب قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم که قال. من آن را چه کار کنم؟ نمی خواهم گوش کنم.
اما منِ غدیری چون می دانم پس فردا خدا می گوید: «قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم جلوی تو بود، چرا عمل نکردی؟» حواسم جمع است که قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم برای من حساب دارد. ارزش دارد و باید بایستم. ببینید بند به بند آن جهان بینی است. اگر آن فضا نبود همه این موارد از بین می رفت.
الان شما رساله عملیه را به چه عنوان عمل می کنید؟ می گویی یک متخصصی است به نام مرجع تقلید تا روایاتی که از چهارده معصوم علیهم السلام درباره تک تک اعمال، نماز، روزه، معاملات و … آمده را مطالعه کرده. از روی آنها چه باید کنم؟ خدا را گذاشته جلوی من. این را عمل می کنم روز قیامت خدا می گوید: «خب چکار کردی؟» می گویم: «خدایا بر اساس این جهان بینی که تو را قبول داشتم، انبیاء تو را قبول داشتم، امامانی که پیغمبر تو تعیین کرده، قبول داشتم. حرف های آن ها توسط راویان به ما رسید. علمایی که بلد بودند، این را از آنها در آوردند و من هم عمل کردم.» اما اگر همان اولی را برداری که اصلا خدایی وجود ندارد، یا خدا پیامبری نفرستاده یا اگر خدا ما را خلق کرده، دیگر کاری با ما ندارد، دیگر رساله برای چه می خواهد؟! برو هر کاری دلت می خواهد بکن. اصلا معنا ندارد. خنده دار است. فلذا بر این اساس بنا شده که شما به رساله عملیه عمل کنید.
حال برمی گردیم سر سقیفه.
سقیفه از همان اول راه جهان بینی اش را به همه عالم نشان داد و آن این که آنها نه فقط به این حقیقت که پیغمبران آمدند تا به پیغمبر ما رسید و پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم برای ما خلافت و جانشینی از طرف خدا تعیین کرده، منکر هستند؛ بلکه این حاکی از این بود که خدا را قبول نداشتند.
چرا می گوییم از نظر ما غیر راه اهل بیت علیهم السلام ارتداد و کفر و شرک و باطل است؟ در ظاهر ما طبق روایات خود ائمه علیهم السلام هم آنها را پاک می دانیم و هم با آنها معامله می کنیم. اشتباه نشود. اینها حکم ظاهری است. پیش خدا در قلب اینها چه وجود دارد؟ خدا پس فردا در قبر با کسی شوخی ندارد. همانطور که من را به صلابه می کشد، سنی را هم به صلابه می کشد. آن زیدی و دهری را هم به صلابه می کشد. آنجا که با کسی شوخی نمی کند. خدا می فرماید: فرستادن صد و بیست و چهار هزار پیامبر یا درست بوده یا نبوده. اگر درست بوده، خب پیغمبر آخرالزمان صلی الله علیه و آله و سلم هم درست بوده. مگر فرقی دارد؟! حرف های پیغمبر ما در طول عمرش درست بوده یا خیر؟! قابل عمل بوده یا خیر؟! خب همین یک غدیر فقط قابل عمل نیست؟! یعنی شما به همه حرف های پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم عمل می کنید، فقط نوبت این که جانشین من علی ابن ابیطالب و دوازده امام علیهم السلام هستند، رسید عمل نکردید؟! چه فرقی دارد؟! پس کلک می زنید سر خدا! پیش غازی و معلق بازی نمی شود. خدا آنجا این حرف ها را قبول نمی کند. خدا می گوید: «اگر این پیامبر را مثل پیامبران قبل قبول کردید، از شما سؤال می کنم. چه طور در مهمترین حرف پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، حرف ایشان را زمین گذاشتید؟! می خواهم صد سال سیاه نماز و روزه نگیرید. چطور روزه و حج را با این ولع انجام می دهید اما بزرگترین حرف را به همین راحتی شستید و کنار گذاشتید؟! خودتان را مسخره کنید نه من خدا را!»
پس اینجا جهان بینی خودش را نشان می دهد که اِی کسی که وقتی خدا گفت تا روز قیامت دوازده امام خواهد بود، خوب فهمیدی به چه معناست! اما جهان بینی کفر و باطلی که در ذهنت بود و آن انکار خود خدا بود را در این قالب وارد معرکه و گود کردی.
معنای این حرف ها چیست؟
تقابل سقیفه با غدیر هم در جهان بینی و هم در ایدئولوژی است. یعنی وقتی سقیفه کلام پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را درباره جانشینی بعد از او نمی پذیرد، در حالی که ادعا می کند بقیه فرامین او را پذیرفته، در واقع می خواهد انکار خدا را که بر ذهنش حاکم است، از این دریچه عملی کند که توضیحاتش گفته شد.
اما موقعیت ایدئولوژی اش این است که آقایی که شما اول راه آمدی، این مسأله را که اساس کار بود عوض کردی؛ حالا شما نماز بخوانی، روزه بگیری و حج بروی، چون تمام این ها بر اساس این است که حاکم خدا نباید بگوید! یا اگر ابوحریره ای پیدا بشود، پانصد هزار تا دروغ به پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم ببندد، برای این که کارت را درست کنی. یعنی شما خودت هم می دانی پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم هم این را نگفته. آن وقت چه می شود؟ شما هر جا این ایدئولوژی در عملت باشد، در هر چیزی از اخلاقت، عملت، تفسیر قرآنت، همه این ها باطل است. چرا که ایدئولوژی تو بر مبنای کنار گذاشتن خداست. پس تقابل هم در اصل جهان بینی است، هم در همه جای رساله عملیه سنی ها.
البته خیلی هایش هم مثل ماست، باشد! اما از یک جایی آمده که آن راه، پیش خدا حجیتی ندارد. یعنی اگر هر دو هم پیش خدا به یک روش نماز بخوانیم، مال ما قبول است و نماز آنها پیش خدا قبول نیست. چون آن ها نگفتند قال علی ابن ابیطالب علیه السلام، قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم. گفتند: قال ابو حنیفه، قال عمر، قال مغیره ابن شعبه. این پیش خدا ارزش ندارد. ولو درست بخوانند و غلط نباشد.
نتیجه کلام:
هم در جهان بینی و هم در ایدئولوژی به شکل 100% سقیفه با غدیر متفاوت است و به هیچ شکلی قابل جمع نیستند. بیشتر از این باز نمی کنم که حتی به خدای آنها که برسید، خدای آنها جسمیت دارد. چرا که از راه کسانی آمده که آنگونه خدا را معرفی کردند. اما مال ما از زبان امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه و از زبان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم در نهج الفصاحه است. از زبان امام صادق و امام باقر علیهم السلام که می فرماید: «اگر شرایط برایم جمع بود، تمام علوم را از یک الله الصمد استخراج می کردم.» این را بگذارید کنار، ابوحنیفه و عمر و مغیره که اصلا نمی دانند علم با عین است یا با الف. تا برسیم به اینکه چه بلایی سر همه آوردند. خدا را شکر تا این جا کلیات بحث تقابل سقیفه با غدیر تمام شد.
و صلی اللهُ علی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ و عَجِّل فَرَجَهُم
دانلود فایل صوتی کارگاه آموزشی شماره 156 – مهندسی تبلیغ غدیر – جلسه چهارم – قسمت دوم
دانلود فایل PDF کارگاه آموزشی شماره 156 – مهندسی تبلیغ غدیر – جلسه چهارم – قسمت دوم
دعای فرج را به جهت سلامتی حضرت قرائت می کنیم:
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَ فی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
به محضر آقا و مولایمان حجت ابن الحسن العسگری علیه السلام و تعجیل در فرجشان صلوات ختم کنید:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم
قبل از این که وارد بحث شویم، به سؤالاتی که برای بسیاری از عزیزان در انتخاب عنوان این دوره یعنی تبلیغ مهندسی غدیر پیش آمده و همچنین قرار گرفتن عنوانی به نام مهندسی در کنار تبلیغ غدیر بپردازیم:
تبلیغ واژه ای است که تقریبا همه با آن آشنا هستند. قیدی به نام غدیر می خورد که ما را زیر چتر ولایت مولی الموحدین علی ابن ابیطالب علیه السلام قرار داده. اما این دو واژه تبلیغ غدیر، واژه ای را نیازمند بوده در این زمان و عصر امروز به نام مهندسی که مقصود ما بازی با واژگان نیست، بلکه تولید علم وسیع و نیاز به آن به صورتیکه برای تک تک مبلغین غدیر ضروری باشد.
امروز در جامعه ای که حضور داریم، سرمایه گذاری و سوددهی و حفظ سرمایه از بزرگترین آیتم هایی است که بزرگترین کسانی که مدیریت زمان و مکان و اقتصاد می خوانند، به این واژه ها اهمیت می دهند. به این معنا که اگر قرار است هزینه ای شود، آیا سوددهی و برگشت دارد؟ خروجی چیست؟
مثال: بناست روی زمینی به ارزش 3 میلیارد تومان، حدود 6 میلیارد تومان سرمایه گذاری شود. یعنی حدود 9 میلیارد تومان امروز قرار است که هزینه شود. چه کسی است که برای سرمایه گذاری 9 میلیاردی بدون مشورت با مهندسین این کار را انجام دهد؟ امروز با 30 سال قبل که ما در کار اجرایی برخورد داشتیم، متفاوت است و به این نتیجه می رسیم که تعداد مهندسین ناظر تخصصی تر شده و حتی محاسبات حساس تر شده و ضرایب زلزله بالاتر رفته. تمام این مباحث مهندسی و پیشرفته شده. امروز برای سرمایه گذاری حدود مثلا این 9 میلیارد تومان شما الا و لابد باید با نه مهندس سر و کله بزنید. آنها مشاورین شما خواهند بود که هم حفظ سرمایه اولیه شود و هم سوددهی داشته باشد.
برای امیرالمومنین علیه السلام سرمایه گذاری لازم نیست؟
امروز تک تک مبلغین غدیر سرمایه هایی هستند که امام عصر روحی فداه روی آنها سرمایه گذاری و تربیت کرده است و همچنین مراعات کرده است.
«إِنَّا غَیرُ مُهمِلِینَ لِمُرَاعَاتِکُم وَ لَا نَاسِینَ …»
اگر او مراعات می کند و مربی است، به فکر سرمایه هایی همچون شما بزرگواران است. مبلغین در عرصه تبلیغ تحت اشراف ولی نعمت خود، حضرت ولیعصر روحی فداه و عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند. لذا دقت بفرمایید شما و هرکسی که صدای ما را می شنود، سرمایه های تبلیغ غدیر هستید و خواهید بود. لذا این سرمایه نیاز به یک علمی به نام مهندسی دارد که البته وقت و محتوا و شناخت مکان و زمان و تمام آیتم هایی که با آن ها سر و کار داریم و توضیح خواهیم داد، نیاز نیست در یک قالب مهندسی شده باشد. بلکه اگر هندسه آن را بدانیم، با علم به این هندسه کارایی ما فوق العاده بالا خواهد بود.
با این مثال کوتاه که برای 9 میلیارد تومان امروز هفت، هشت نفر مهندس مینشینند، فکر میکنند. اینها در دانشکده های فنی مهندسی توسط اساتیدی همچون اساتید پروازی تربیت می شوند و پرورش پیدا میکنند، پایان نامه میدهند و بعد باید کار عملی بکنند که در آینده این مهندس در مرحله اجرا سرمایه من و شما را ضایع نکند. چه این سرمایه وقت من باشد، چه بودجهای باشد که سرمایهگذاری میکنم. چه یک فکری باشد که این فکر و این پروژه، پروژه ملی باشد.
بالاترین پروژه ملی و اعتقادی ما غدیر است. انصافاً برای این پروژه ملی اعتقادی تشیع، امروز چند نفر از مهندسین بزرگ و چند دانشکده فنی مهندسی تبلیغ غدیر بنا شده است؟ ما به فضل الهی پایه گذاری علمی را کرده ایم به نام مهندسی تبلیغ که شاید سوال شود: «نشنیده بودیم تا به حال! مگر نوکری امیرالمؤمنین علیه السلام هم نیاز به مهندسی دارد؟»
جواب: «بله! بالاترین خدمت در تمام علوم مختلف، خدمت به امیرالمؤمنین علیه السلام است. چرا این خدمت مهندسی شده نباشد؟!»
لذا ما در این دو دهه حدود بیست سال به این سمت رفتیم تا رسیدیم حدود سه سال قبل و آن چه از تجارب و علوم مختلف بود، کنار هم گذاشتیم و یک بنایی را بنا کردیم به نام مهندسی تبلیغ غدیر که این علم در کنار تبلیغ غدیر، فنی را به دست مهندسین بدهد که خود با بارش افکار، تولید محتوا در شرایط خاص زمانی و مکانی، بتوانند بهترین تصمیم را به دور از خطا و اشتباه و با کمترین هزینه بگیرند. این یعنی مهندسی تبلیغ غدیر.
کتابی که در دست عزیزان بزرگوار هست، 9 فصل را مرور میکند. گذراندن این کتاب سه پایه است. امسال به فضل الهی پایه سوم را بررسی میکنیم. پایه دوم سال آینده و پایه اول، دو سال بعد. سه سال متوالی ما این کتاب را مرور خواهیم کرد. گرچه عرض میکنم، شاید بعضی عزیزان به ذهن مبارکشان بیاید که یک کتاب 600 صفحه ای مگر چه قدر زمان میخواهد؟ من مطالعه میکنم، تحویل میدهم. شاید حدود یک یا دو یا سه ماه. نمیدانم چند نفر از عزیزان و بزرگواران الان از دانشجویان هستند. ما کتابی داشتیم در سال هفتاد، ورودی هفتاد بودیم. حدود بیست و هشت سال قبل، در خاطرم هست که همین حجم را داشت اما سه سال متوالی ما آن را میخواندیم. سه قسمت شده بود. زیرا که فوق العاده نیاز به توضیح و بررسی داشت. کاری با الفاظ و نوع ادبیات کتاب ندارم.
الان هم در حوزه علمیه عزیزان بزرگوار در یک سال یک سوم برخی کتب را مطالعه میکنید. یعنی این کتاب مهندسی تبلیغ غدیر یک علمی است که در بدو شروع باید با دقت و تأمل و حوصله پیش بروید. با یک جلسه نتیجه نخواهید گرفت، گرچه خود مهندسین علوم طبیعی امروز هم باید در کلاس حضور داشته باشند. مباحث را امتحان بدهند، تقدم و تأخر دروس را رعایت کنند بعد باید کار عملی داشته باشند و پروژه های عملی را هدایت کنند. سپس به عنوان نمونه جایی مشغول به کار میشوند. آنگاه پروژه های سنگین و استخدام انجام میشود. چرا یک مبلغ غدیر اینطور نباشد؟ پس تا به این جا فکر میکنم، چندین سؤال شما که در موقع ثبت نام یا امروز داشتید، برطرف شده باشد.
در ادامه شروع میکنیم ورود پیدا میکنیم در بحث مهندسی تبلیغ غدیر. اذن میگیرم از ولی نعمتمان، آقایمان، مولایمان علی بن موسی الرضا علیه السلام و خواهر گرامی شان کریمه اهل بیت سلام الله علیها با این نیت که عنایت ویژه ایشان به ما باشد. همچنین حضرت زهرا سلام الله علیها و حضرت نرجس خاتون سلام الله علیها، به این نیت که ورود به این مبحث ما را به انجام برساند. یعنی ما را ببرد تا انتهای آن که یک مهندس قوی تبلیغ، برای امام عصر ارواحنا له الفداء باشیم. هر که این نیت را دارد، محضر این بزرگواران، صلوات را غرا تقدیم کند.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم
پایه سوم: مهندسی تبلیغ غدیر
فهرست مطالب این دوره:
*پله اول: مفهوم مهندسی تبلیغ غدیر را مرور خواهیم کرد.
*پله دوم: دوره انگیزه ها و اهداف مهندسی تبلیغ غدیر.
*پله سوم: سیاست های کلی در مهندسی تبلیغ غدیر است.
*پله چهارم: بیان چگونگی کسب مهارت تبلیغ غدیر و تقویت آن است.
*پله پنجم: بیان بعضی از شیوههای مؤثر در تبلیغ غدیر و راهکارهای آن است.
فهرست مباحث این جلسه
*بخش اول: نقش علم و اهمیت آن در فرآیند پیشرفت است.
*بخش دوم: مفهوم مهندس و مهندسی.
*بخش سوم: نتایج مهندسی تبلیغ غدیر. ضرورت ها و لزوم مهندسی تبلیغ غدیر.
*بخش چهارم: نیاز اعتقادی بشریت به چگونگی دریافت یا رساندن.
*بخش پنجم: تفاوت بین مهندسی در علوم طبیعی و مهندسی در تبلیغ غدیر. (تدوین و تبیین هندسه تبلیغ غدیر برای نسل امروز و فردا.)
*بخش ششم: عدم اختصاص تبلیغ غدیر به زمان یا مکان خاص.
*بخش هفتم: مفهوم کلی مهندسی تبلیغ غدیر.
*بخش اول: نقش علم و اهمیت آن در فرآیند پیشرفت است
سه قسمت سرمایه اولیه برای تولید علم به سرعت قابل برگشت می باشد:
1- سوددهی بالا و مطمئن. (با توجه به نیاز مردم به علوم جدید و چرخه تکنولوژی)
2- پیدایش قدرت برای پیشرفت و انتقال تفکرها.
3- رسیدن به اهداف با داشتن ابزار مهم علم و ثروت.
دو تا ابزار امروز، حرف اول را میزند. یکی علم است و یکی بحث قدرت که به هم گره خوردهاند. وقتی کسی قدرت پیدا کرد، میتواند تفکر خودش را القا کند و انتقال بدهد. حالا اگر یهودی باشد تفکر یهودی را انتقال می دهد یا نوع سلایق خودش را. این قدرت است. لذا ببینید چرا ما سخن مان از بحث علم در بحث تبلیغ غدیر به عنوان مهندسی است. اگر کسی به ابزار علم مجهز شد، آن چنان تأثیری پیدا میکند که هم می تواند سوددهی پیدا بکند، هم آن هزینه اولیه را برگرداند.
مثال: در کشورهای توسعه یافته قضیه همین است. پول خرج میکنند، علم تولید میکنند، بعد این علمی که تولید میشود، آن پول اولیه را برمیگرداند و غیر از آن شروع به سوددهی میکند. پس بنابراین حالا که این علم شد، سود ثروت هم شد، قدرتی ایجاد میشود که امروز می بینیم. نمیخواهم تضعیف کنم اما متاسفانه می بینیم که قدرت شیعه نسبت به انتقال مباحثش ضعیف است. گرچه حالا ماهواره هایی زده شده، کتبی نوشته شده، اما ببینید اصل تفکر یهودی، اصل تفکرهایی که باطل است، به وسیله قدرت انجام میشود. ثروت و در کنارش علم، این دو با هم هستند. این یک قاعده است که من توضیحش را دادم.
حالا چه ارتباطی با کار ما در بحث علم مهندسی تبلیغ غدیر دارد؟
تعریف تبلیغ: انتقال یک تفکر به مخاطب
مخاطب یک ذهنیت آزادی برای گرفتن دارد. لذا شما باید تفکری به نام غدیر را انتقال بدهید. این بحث تبلیغ است. وقتی شما بخواهید این تفکر را انتقال بدهید، علم باید کنارش باشد. علمی که با دقت و تأمل قوی این اتفاق بیفتد. حالا وقتی که شما این کار را با علم انجام دادید، آن وقتی که میگذارید، سوددهی که میخواهید را به شما برمیگرداند.
مثال: امروز از لحاظ اقتصادی خیلی از بانیان کارهای فرهنگی میگویند وضع چطور است. اگر شما یک کار فنی مهندسی دقیق غدیر انجام دادی، همان بانی که نشسته، وقتی میبیند کار عالمانه و قشنگ است، تشویق میشود و میگوید بارک الله چقدر هزینه کردهای؟ این را من تقبل میکنم. حتی یک مبلغی برای پروژه بعدی به شما میدهد.
امروز همه متوجه کار علمی و دقیق هستند. مبلغ غدیر باید بر اساس این مطلب جلو برود.
*بخش دوم: مفهوم مهندس و مهندسی
مهندس کسی است که با آموختن علم مهندسی در رشته مورد نظر خود بتواند برای هر نیاز و مشکل مرتبط با رشته مورد نظر، پاسخ و راهکار مناسب ارائه کند. الان ذهنیت خیلی از دوستان شاید تخصص مهندسی ندارند. خوب رشتههای علوم طبیعی خیلی هست، مهندس راه، الکترونیک، برق، مکانیک، مواد، صنایع، تعداد زیادی از رشتههای مهندسی هست.
واقعا یک مهندس چی کار میکند؟ مهندس کیست؟ چه خصوصیاتی دارد؟ مگر چه میکند که این قدر مهم است؟
ببینید دو تا مسأله هست که یک مهندس در علوم طبیعی انجام میدهد. اول این که وظیفه دارد طراح باشد، طراحی و تولید کند. یکی هم این است که در یک پروژه ای آدم در یک مشکلی گیر میکند که اصلا در کتابها نیست و شما می مانید که در این موقعیت چه کار کنید! بهترین مهندس کسی است که بهترین راهکار را در آن لحظه برای حل آن مشکل داشته باشد. لذا تا کسی خوب کار نکرده باشد، تمام آن علوم و فنون در دستش نرم نباشد، نمیتواند در آن لحظه با یک حرکت کوچک آن نتیجه مطلوب را در ید خودش قرار بدهد.
پزشکان حاذق مگر چه میکنند؟ این ها تجاربی را کنار هم میگذارند. شما بنا است ۵ دقیقه، نه ۳ دقیقه کنار این ها بنشینی. بنا نیست یک هفته با شما مکالمه بکنند. توضیح میدهی و آنها علائم بیماری را میبینند، معاینه میکنند، بعد نسخه را مینویسند. نسخه او یک ساعت طول نمیکشد. بیست تا، سی تا، پنجاه نفر پشت در نشستهاند. راستی چگونه این نسخه را میپیچد؟ وقتی شما سؤالی از یک فقیه بزرگوار میپرسی، به واقع چطور یک مرتبه جواب شما را میدهد؟ هزاران هزار حدیث سالیان سال کنار هم گذاشته شده و مرور شده است.
یک مبلغ هم همینطور است. لذا ببینید یک مهندس تبلیغ غدیر چه میکند؟
مرحله اول: تولید محتوا داشته باشد و بتواند از پس طرح های مختلف بر بیاید.
مرحله دوم: قدرت تحلیل و حل مسأله داشته باشد. یعنی بتواند اگر در یک لحظه به شما گفته شود، برویم آن منطقه یا نرویم، چه بکنیم، جمع کنیم، بنویسیم، بتوانید جواب دهید. به هر کدام از شما مهندسین آینده این اجتماع تبلیغی غدیر رجوع میشود، شاید ده ها نفر زیر نظر شما مشغول به فعالیت شوند. یک مجموعه قشنگ مهندسی غدیر را به شما واگذار کنند. در آن واحد الان چه اتفاقی میافتد اگر یک کلمه و یک حرکت اشتباه از شما سر بزند؟ چه فاجعهای پیش میآید؟ خطر کار اعتقاد بیشتر از یک مهندس علوم طبیعی خواهد بود.
شروع کتاب
بخش اول کتاب مهندسی غدیر صفحه 13، در این بخش صفحه ۱۴ به بعد حدود ۷ قسمت هست که مراحل یک مهندس را نشان میدهد. اینها با کار شما در عرصه تبلیغ، تطبیق پیدا خواهند کرد. حالا این را عرض کردم که نسبت به آموزه ها و عباراتی که در این قسمت آمده، بیشتر آشنا شویم که خلاصه اش را برای عزیزان بزرگوار در سه قسمت آماده کردم که در آینده برای تدریس این قسمت گام برخواهم داشت.
سه قسمت که ما خواهیم داشت:
اول: طراحی با تحقیق علمی همراه با توسعه فنی.
در یکی از کشورهای پیشرفته یک ساختمان قدیمی حدود دویست ساله بود. ساختمانی با ارزش اعتقادی یا هنری خودشان. بنا بود مسیر حرکت یک پروژه ای از آن جا بگذرد. مانده بودند این ساختمان را چکار کنند. بزرگترین مهندسین ساختمان و ژئوتکنیک های دنیا جمع شدند و این ساختمان با آن وسعت و آن همه وزن مثل یک کتابی که دست شماست، حرکت دادند. مثلا فرض کنید سیصد متر آن طرفتر بردند. امروز این مطلب قابل حل است.
ببینید تفکرش در سالهای گذشته غیر ممکن بود. می شود یک ساختمان دویست ساله را جا به جا کرد؟! من با چشم خودم دیدم که با شمع ها و غلطک های قوی ساختمان را بدون این که ترک بخورد و ریزش کند، بسته به نیاز متراژی که نیاز داشتند، کنار زدند و این پروژه احداث شد.
حالا وقتی یک پروژه ساختمانی اجرا می شود، تمام نکات فنی اش باید در نظر گرفته شود. لذا باید تحقیق و بررسی شود. مقاومت خاک و تمام جوانب بررسی و تحقیق شود. توسعه فنی امروز حرف قشنگ و بزرگی است. ما توسعه فنی در تبلیغ غدیر باید داشته باشیم. امروز اگر کتابی برای غدیر در تبلیغ غدیر نوشته می شود، این نیست که این همین هست و الا و لابد باید توسعه پیدا کند. پژوهش شما باید تا جلد دوم و سوم و ده ها جلد این کتاب پیش برود تا طراحی زیبایی شود و این طراحی باید به مرحله آزمایش برسد. آزمایش که شد، بررسی امکانات، خروجی پیدا می کند. جامعه امروز ما به این محصول ما نیاز دارد و طبق آن نیاز طراحی و بعد مدیریت می شود. این مراحل طی مراحل هفت گانه هست.
*بخش سوم: نتایج مهندسی تبلیغ غدیر (ضرورت ها و لزوم مهندسی تبلیغ غدیر)
در بخش سوم که دقت مضاعفی می خواهد تا جا بیفتد که چرا انقدر سخن از علم می کنیم؟! چرا اینطور با این دغدغه و التهاب و انرژی سخن می گوییم؟!
مطلب اول: حرکت حساب شده
نتایج مهندسی تبلیغ غدیر. ما بناست کاری انجام دهیم که در تمام مراحل به صورت علمی و حساب شده و دقیق باشد. بنا نیست برویم حالا ببینیم چطور می شود. برویم فلان شهر، حالا هرچه شد. یک محتوایی می بری، چند تا کتاب بیان می کنیم. این حرف ها بسیار اشتباه و غلط است. بنا نیست من بروم و ببینم چطور می شود. حالا رفتیم هر جور شد. خیلی از این حرف ها در این علم مهندسی تبلیغ دیگر جایگاهی برای شما مهندسین آینده تبلیغ ندارد.
مطلب دوم: اطمینان و آرامش از به دست آوردن نتایج مطلوب
شما بزرگواران تجارب خوبی دارید. خیلی وقت ها کارهای تبلیغی فرهنگی زیاد کردید. پس خیلی وقت ها وقتی شروع می کنید اضطراب خاصی دارید که چطور می شود. نتیجه اش چه می شود.
مثال: باور می کنید آن کسی که بنز را ساخت، تا به امروز اضطراب نداشته؟! چرا؟ چون تمام مراحل خطاها را روی چگونگی شکل نوع ماشین به کار برده. به همین خاطر امروز نگرانی ندارند که چطور می شود؟! این گوشی هایی که همه دارید. روزی نوکیا گوشی بود. می دانید توسعه فنی زنگ می زند. بهترین و مقاوم ترین گوشی بود. یادم هست از ساختمانی که حدود هفت متر بود، این گوشی زمین خورد بعد دوباره سر هم کردند و گوشی سالم روشن شد. تجربه اش را داشتم. بروید ببینید چرا سامسونگ و اسامی دیگر جلو زدند؟ چون توسعه فنی و بروزرسانی نکرد. هزینه نکرد. اگر هزینه می کرد و علم را ارتقا می داد، خروجی پول را می گرفت و چون چنین نکرد، ضربه خورد. لذا وقتی شما برای تبلیغ می روید، هم توسعه فنی باید در کارتان باشد، هم دقت و تأمل. اما قطعا انسان اضطراب دارد. یکی از اضطراب هایی که متاسفانه وجود دارد؛ من این جا برای هر دو قشر طلبه و دانشجو حرف و تجربه دارم. من پشت نیمکت ها حدود ۲۲ سال نشستم. سیستان و بلوچستان دو سال خدمت کردم. اردبیل و تهران بودم. شهرهای مختلف تجاربی دارم. بین طلاب و دانشجوها بودم. الان هم دست بوس علما و مراجع هستم. وقتی شخصی ورود پیدا می کند، می خواهد طلبه یا دانشجو شود، این اضطراب ها هست. اگر تبیین شود و دقیقا مشخص شود شما می خواهید به کجا برسید، این نگرانی و اضطراب ها می رود.
در مهندسی تبلیغ هم همین است. اگر خوب دقت شود و این علم خوب فرا گرفته شود، در یک کار تبلیغی مرتب اضطراب ندارد که چطور می شود؟
مطلب سوم: رساندن خطا و اشتباه و انحراف به کمترین مقدار ممکن
بهترین مهندس آن است که کمترین خطا در کارش باشد. دقیق ترین مهندس امروز مد نظر است. اگر کسی بخواهد بفهمد که خوب تبلیغاتش را انجام داده یا نه؟ ببیند اشتباهاتش چقدر است، هرچه اشتباهاتش کمتر باشد، درصد دقت و تأمل او در مهندسی بالاتر است.
مطلب چهارم: بالا بردن کیفیت و کمیت کار تبلیغ
چرا مهندسی تبلیغ؟ علتش این است، ما بنا بر بالا بردن کیفیت و کمیت داریم.
مطلب پنجم: پایین آوردن هزینه های اصلی و حذف هزینه های متفرقه
دغدغه یک مبلغ همین باید باشد. یک پولی به من و شما می رسد. یا بنا است قرض کنید یا بنا است از خودتان خرج کنید. وقتی بنا است پول محور امروزی ما باشد، پس بنابراین دقت در آن خیلی مهم است. پایین آوردن هزینه های اصلی و حذف هزینه های متفرقه.
مطلب ششم: مدیریت و صرفه جویی در زمان
در آخرین مورد، نتایج را بررسی می کنیم.
مدیریت و صرفه جویی در زمان، فوق العاده مهم است. در خدمت یکی از عزیزان بزرگوار از همکاران سال های قبل بودیم. حرف قشنگی زد. یادگاری از من داشته باشید.
ایشان گفت: آقا اگر می خواهید بفهمید نظم یک نفر چطور است؟ بگو ببخشید یک لحظه دفتر برنامه تان را ببینم، آن را ورق بزنید. اگر دیدی نوشته مثلا ساعت 4-2 می روم فلان جا. 4-6 می روم فلان جا، به طور کلی اگر دیدید ساعتی دارد می نویسد، خیلی رویش حساب نکنید. اما اگر دیدید نوشته 2:45 دقیقه تا 3:30 دقیقه آنجا باشم. یعنی در نوشته اش دقایق را در نظر گرفته. این نشان می دهد که برای وقت خودش خیلی ارزش قائل است. ببینید وقت مردم خیلی ارزشمند است. من اگر باید مدیریت کنم، مبادا دقایق بحث مخاطبین را خدای ناکرده پایمال کنم که هدر برود. مدیریت و صرفه جویی در زمان، اساس و نتایج کار یک مهندس تبلیغ غدیر هست.
ضرورت ها و لزوم مهندسی تبلیغ غدیر
اینجا که ضرورت را بررسی می کنیم، متفاوت با نتایج است. به این صورت اصلا چرا ما به این سمت برویم؟ اصلا چرا شما بلند شدید در دوره مهندسی تبلیغ غدیر می خواهید شرکت کنید؟ ضرورت چه بود؟ لزوم و ضرورتش چیست؟ به واقع ما برای چه اینجا نشسته ایم؟ کار نداریم یا عنوان مهندسی قشنگ بوده؟ یا نه یک ضرورتی برای خودتان دیدیم برای تبلیغ غدیر؟
مطلب اول:
ببینید وقتی فرمان «فَلْیُبَلِّغِ الْحَاضِرُ الْغَائِبَ وَ الْوَالِدُ الْوَلَدَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ» مطرح می شود، فَلیُبَلِغْ مطلق آمده قیدی نخورد. این که قیدی نخورده، در دو وجه در نظر می گیرم:
1- قید نخورد؛ به این جهت که مردم بدانید ما نمی گوییم شما به چه صورت و شیوه ای بروید غدیر را تبلیغ کنید. پس قید نخوردن شیوه تبلیغ غدیر خیلی حرف است.
2- تنوع در حال مخاطبین است. امروز حال مخاطبین مان در دنیا، مختلف است. اگر همین شهر خودمان را در نظر بگیریم حال مخاطبین مان متفاوت است.
پس حالا که فَلیُبَلِغ مطلق بیان شده ما دو تا شاخصه داریم.
1- شیوه های تبلیغ
2- بررسی حال مخاطب
مطلب دوم:
ضرورتها و لزوم تبلیغ غدیر دایره وسیع مخاطبین در سراسر دنیا است.
وقتی در خطبه غدیر، از بادیه نشین گرفته تا سیاه و سفید و عبد و مملوک و همه قشر جامعه خطاب پیامبر صلی الله علیه و آله است، پس من دایره وسیعی از مخاطبین را امروز در سراسر دنیا دارم. ببینید امروز مثلا چند نفر می توانند بهترین وسیله نقلیه مثل بنز را که مثال زدیم، بخرند؟ مثلا یک هزارم درصد. اما می بینید که شرکت فنی بنز می نشیند برای به طور فرض آن هزار نفری که بناست این نوع مدل بنز را سوار شوند، هزار نفر متخصص و مهندس ها را میگذارد کنار هم تا یک عدد بنز تحویل دهد. کارش هم موفق است.
خدا می داند این نکات کلیدی خیلی مهم است. به ولای امیرالمؤمنین علیه السلام من وقتی بیان می کنم، به بعضی از نکات می رسم و هر روز نکته تازه ایی میگویم. واقعا این چه دریای وسیعی و چه گنج های قوی و زیبایی است که در غدیر نهفته است؟! که اگر وارد آن شویم، به جنبه های جدیدی از آن می رسیم. ما بناست مهندس تبلیغی شویم. برای غدیری کار کنیم که دایره مخاطبش چند نفر هستند؟ هشت میلیارد نفر، ده میلیارد نفر. ما که نمیتوانیم. ما که یک گوشهای هستیم. چرا خودت را این قدر ضعیف دیدهای؟ چرا نمیگویی من آن یک نفر هستم که باید برای هشت میلیارد مدیریت تبلیغ غدیر کنم؟! قصههای بلند پروازیهایمان را کنار بگذاریم. اینها حرف است. اگر کسی این اعتقاد را نداشته باشد که میتواند در این دوره و زمانه روزی مدیریت تبلیغ غدیر هشت میلیارد انسان را به عهده بگیرد، من فکر میکنم خیلی کم باور است. خودش را نفهمیده است. لذا ببینید این دایره سراسری مخاطبان در سراسر دنیا این علم را میخواهد به نام مهندسی تبلیغ غدیر.
مطلب سوم:
بازه تبلیغ غدیر تا قیامت است، «إلی یوم القیامه» پس زمان زیادی دارم. یک سال، دو سال نیست. من پروژهای را تعریف میکنم. امروز در علوم طبیعی دقت کنید. یک روزی ماشین با فلان تکنولوژی ساخته میشود. پیکان چند سال قبل شما رفت کنار، مدلهای جدید آمد. کسی دیگر نگاهش نمیکند. اصل ماشین را نگاه میکنند، تکنولوژی جدید میطلبد. تبلیغ غدیر هم همینطور است. اصلش نباید عوض بشود اما اکنون این دایره وسیع مخاطبان علم میخواهد، تدریس و دانشکده و مهندسی میخواهد. هندسه کار باید دقیق روشن و تبیین بشود.
*بخش چهارم: نیاز اعتقادی بشریت به چگونگی دریافت یا رساندن
دقت کنید چون بحث مفصل است و وقت ما کم است، اجازه بدهید من سریع رد بشوم. ما در بحث
«فَلْیُبَلِّغِ الْحاضِرُ الْغائِبَ وَ الْوالِدُ الْوَلَدَ اِلى یَوْمِ الْقِیامَهِ»
دو تا شاخصه دقیقی هست. یک این است که بناست یک کسی به من برساند که من برسانم. پس دو شاخه مهم است، دریافت و رساندن. این دو تا شاخه از مهمترین مباحث علم مهندسی تبلیغ غدیر است که ما را به لزوم تبیین و بیان و فراگیری علم مهندسی غدیر میرساند.
*بخش پنجم: تفاوت بین مهندسی در علوم طبیعی و مهندسی در تبلیغ غدیر(تدوین و تبیین هندسه تبلیغ غدیر برای نسل امروز و فردا)
ببینید تفاوت در این است. اشتباه نکنید؛ ما بنا نیست حالا که شده مهندس تبلیغ غدیر، خودرأی شویم در تولید محتوا. یعنی بگویم حالا من هم یک غدیری تولید کنم. در علوم طبیعی می شود این کار را انجام داد. در مهندسی تبلیغ اینطور نیست. ما بنا نداریم یک غدیر تولید کنیم یا به محتوا کم و اضافه کنیم. لذا اولین شاخصه، خداوند در طول تاریخ بیانی را و بنیانی را گذاشت. خودش با مهندسی دقیق کار را پیش برد و شیوه های ادامه راه مهندسی را به ائمه معصومین علیهم السلام وا گذاشت. و امروز علمای ما، مبلّغین ما با این فن ان شاءالله به نسل فردا خواهند رساند. این عدم تولید و یا تغییر در اصل محتوا همین مطلبی بود که ما نیامدیم بگوییم یک غدیر جدیدی تولید می کنیم.
*بخش ششم: عدم اختصاص تبلیغ غدیر به زمان یا مکان خاص
به واقع عرض کردیم که در طول مباحث ما بنا نیست برای صد سال فکر کنیم. یهود برای 300 سال فکر میکند. حالا که ما به نقشه هایشان داریم پی میبریم، آن ها پنجاه سال قبل فکر کردهاند، صد سال قبل فکر کرده اند. غدیر مقوله ای است که امروز نسل جدید را باید ببینیم. علاوه بر مطالعه نسل گذشته نسل امروز را مدیریت و مهندسی کنیم، برای نسل فردا هم پیش بینی کنیم.
مورد بعد که دقت کنید، این مورد بسیار مهم است. ما یک بحثی داریم به نام ارتباط بین المللی، مهندسی تبلیغ غدیر با دو شاخصه چه معنایی دارد؟ الفاظ خیلی دارد باز میشود. خوب دقت کنید که چه نتایج ریز، دقیق و قشنگی را دارد و لذت ببرید.
مثال:
امروز اگر یک محصولی با دقت و تأمل و مهندسی شده ارائه بشود، این محصول به قاره آفریقا و اروپا می رود. به تمام قاره ها میرود. لذا وقتی این محصول باز شد، متخصصین آن قاره نگاه میکنند و شبیهسازی میکنند. یعنی چرا ما خودمان مشابه این را تولید نکنیم؟ پهبادهایی که خود ایران اولین بار تولید کرد، اینها از کجا تولید شد؟ یک پهباد را گرفتند، نشاندند، شبیهسازی کردند، یک هفته، ده روز بعد تحویل دادند. امروز در تکنولوژی قوی تر از آن و بهتر از آنها را تولید میکنند. تا پهباد اولیه ننشست، با مهندسی قوی واکاوی نشد، جزئیات تحلیل نشد، پیشرفت و ارتقاء هم نبود. ببینید شما اگر یک بسته تبلیغ غدیر به اروپا فرستادید، با علم مهندسی، این بسته اگر باز شد، بین المللی میشود. یعنی چه؟ یعنی شیعههایی که در آن منطقه، در آن ملیّت قرار دارند، روی این بسته علمی غدیر کار میکنند. میگویند چرا ما خودمان بهترش را تولید نکنیم؟ دقت کنید چه ظرافتی دارد. یعنی شما با ارائه خوب یک علم آن را پایه گذاری کردید.
مگر مهندسی صنایع علم ندارد؟ صنایع غذایی برای شکم ما مهندسی شده است. من یادم هست که سال 68 میدیدم که دوستان رشته شان را انتخاب میکردند. یک نفر مهندسی صنایع، یک نفر مهندسی الکترونیک، یک نفر عمران. برای اینکه ما چه بخوریم و به چه کیفیتی بخوریم. کارخانه هایی که تولید مواد غذایی میکنند سه، چهار نفر مهندس صنایع استخدام میکردند. اگر محصولی از کشور ما بخواهد بیاید، باید مهر سلامت بخورد. در یک کشور دیگر، باز میشود مهندسین صنایع آن جا روی این محصول دقت میکنند. پس بنابراین اگر ما ارتباط میخواهیم، ارتباط بین المللی که با تمام ملیت ها برقرار کنیم، باید مهندسین تبلیغ غدیر، برای تبلیغ غدیر داشته باشیم که آنها بتوانند بستهها را تولید و ارسال کنند یا خودشان با بسته بروند، احداث و شروع کنند. آنها تا خودشان دیدند، بگویند چرا ما خودمان تولید نکنیم؟ این انگیزه میشود برای ارتقای علمی. نتیجه اش چه میشود؟ وقتی که این رفت، ارتباط نزدیک بین ملیت ها اتفاق میافتد. ارتباط که اتفاق افتاد، ایجاد رقابت میکند در مورد ایجاد رقابت و ارائه پیشنهادات مختلف برای ارتقاء و دو مرتبه برمی گردد.
فرض کنید سال 97 این کتاب مهندسی پایهگذاری شد، از تألیفش یک سال می گذرد. ببینید پنج سال دیگر چه اتفاقی میافتد. قطعاً از گوشه کنار این کشور ارتقایش را خواهید دید. جلد دوم به نام دیگری. به واقع نمیشود بدون مهندسی جلو رفت.
*بخش هفتم: مفهوم کلی مهندسی تبلیغ غدیر چیست؟
وقتی می خواهیم بگوییم مهندسی؛ یعنی من خودم را وقف کنم. امروز در دنیا متخصص چشم راست یک نفر است و متخصص چشم چپ یک نفر است. وقتی نزد متخصص چشم چپ بروی، می گوید ببخشید اگر مشکل اینجا هست، من ارجاع می دهم برو نزد فلان پزشک. نمی شود از انگشت ناخن پا تا موی سر را یک نفر تجویز کند. لذا باید یک نفر قوی باشد. گرچه همه کار می کنیم و تبلیغ می کنیم اما شما به جایی خواهید رسید که من می گویم با احتیاط، زیاد نظر تبلیغی در موقع عاشورا ندهید. بروید مطالعه کنید. ما داریم بحث غدیر می کنیم. گرچه مشترکات دارد. یعنی شما یک مهندسی هستید صاحب نظر، کارشناس که سؤالات مردم و مشابه ها را پاسخ می دهید، هم مهدویت. ما از دم هر کار مذهبی باشد، پای کار هستیم و خیلی وارد هستیم. من می گویم در هیچ کدام وارد نیستید. به صراحت می گویم همه کاره نیستید.
پس مهندسی تبلیغ یعنی همین وقف فکر و جسم و روح برای غدیر با هدف اعتلای
«اشهدُ انّ عَلیاً ولیُ الله. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ»
ادامه راهِ ۱۴۰۰ ساله غدیریان که وظیفه شما خواهد بود، جمع ابتکاری و نوآوری ها برای رساندن و دریافت غدیر برای نسل امروز و فردا. این موارد کارهای شماست. یعنی ما آمدیم مهندس شویم که این کارها را انجام دهیم ان شاءالله. ابتکارها جمع شود، نوآوری شود برای امروز و فردای غدیر ان شاءالله برنامه هایی داشته باشیم. برگزاری دوره ها و تربیت مهندسین پرانرژی و کارآمد برای ادامه صراط مستقیم غدیر. شما یک کسی می شوید که التهاب دارید. من یک بار از استاد بزرگوارم جناب آقای انصاری این مطلب را یادگاری دارم.
در خیابان پشت ماشین بودیم. هر ساختمانی که می دیدیم، نگاه می کردیم ارتفاع آن چند است؟ چند تا روی پیلوت دادند؟ نمای آن را چکار کردند؟ اصلاً ببخشید یک جور مرض گرفته بودیم. ببخشید این بنگاه های ماشین هم همینطور هستند. راه که می روند، ماشین می بینند، مدل آن چند است؟ صافکار شده؟ فلان … چرا؟ چون در آن کار تخصص دارد. یعنی هر چیزی را که می بینند، به دیده علمی اش می بینند. یادم هست که جناب استاد انصاری اینگونه می فرمودند: کسی غدیری است که وقتی در حال راه رفتن است، تمام اشیاء و افرادی را که می بیند، به ارتباطشان با غدیر دقت کند. حرف می زند، سخنران در حال سخنرانی است. نشسته می گوید: ای کاش این جا این را می گفت. صاحب نظر می شود و می بیند. مهندس تبلیغ غدیر کسی است که با انرژی قوی که دارد، یک تخصصی پیدا کند، دغدغه پیدا می کند. یعنی تمام فکر و ذکر او در این مسیر جلو می رود. این دوره ها یکی از کارهایی است که ان شاءالله در آن راه کمک ما خواهد کرد.
تقدیم به ساحت مقدس امیرالمؤمنین علیه السلام صلوات بفرستید.
وَالسّلامُ عَلَیکُم و رَحمَهُ الله وَ بَرَکاتُه
دانلود فایل صوتی کارگاه آموزشی شماره 156 – مهندسی تبلیغ غدیر – جلسه چهارم – قسمت سوم
دانلود فایل PDF کارگاه آموزشی شماره 156 – مهندسی تبلیغ غدیر – جلسه چهارم – قسمت سوم
اَلحَمدُلِله رَبِّ العالَمین وَ صَلّی الله عَلی سَیّدِنا وَ نَبیّنا اَبَاالقاسِمِ مُحَمّد صَلّی الله عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلّم وَ عَلی اَهلِ بَیتِه وَ اللّعنُ الدّائِم عَلی اَعدائِهِم اَجمَعین مِنَ الآن اِلی قیامِ یَومِ الدّین
در ابتدا لازم است چند نکته در رابطه با تبلیغ بیان کنیم.
*نکته اول: به خاطر خدا و با توکل بر او تبلیغ کنیم
آن کسی که می خواهد برای مخاطبش حرفی بزند، برای خدا بگوید. وقتی قصد برای خدا شد، حتی اگر هیچ فوت و فنی هم از کار بلد نباشی، خدا خودش تأثیرش را می گذارد. به یکی از آقایان گفته بودند که طلبه ها جلسه گذاشتند درباره آموزش منبر رفتن. گفته بود منبر رفتن دیگر آموزش نمی خواهد، تو برای خدا برو منبر شروع کن. دیگر بقیه آن به عهده خود خداست و راستی هم رکن اصلی تبلیغ، اخلاص و برای خدا صحبت کردن است. چون آن قدر نکات ریز دارد که هر چقدر انسان پرتجربه باشد، باز هم نکاتی هست که ممکن است وارد نباشد. ولی وقتی برای خدا گفتی، خدا نمک آن را می دهد و تأثیر خود را می گذارد.
*نکته دوم: مخاطب شناسی در تبلیغ
حالا ما می خواهیم ساز و کار تبلیغ را فرا بگیریم. چیزهایی را بلد هستیم. یک چیزهایی که بلد نیستیم را می خواهیم یاد بگیریم یا یک داستان بسیار قشنگ و جذابی را پیدا کنید یا تفسیر آیه ای را خیلی زیبا بتوانید برای خود ردیف کنید. حالا برای چه کسی می خواهید صحبت کنید؟ این خیلی مهم است! یعنی شما یک روایت یا یک داستان را یک وقت برای کودکان، یک وقت برای علماء، یک وقت برای افراد عامی بیان کنید و یک وقت برای کسانی که از غدیر چیزی نمیدانند و شما می خواهید برای آنها باشید که می خواهیم برای چه کسی صحبت کنیم. گاهی از اوقات شما بهترین مطلب را انتخاب کردید اما اصلاً مخاطب ما غدیر به گوشش نخورده که حالا شما بیایید مسائل اختلافی و یا مسائل تاریخی را برایش بیان کنید. او همین طور نگاه میکند به شما و به تعبیری گاهی هم چرت می زند و خواب می رود. می گوید این آقا چه می گوید که اصلاً ما متوجه نیستیم. یک موقعی هست می خواهی مثلاً جایی صحبت کنی که همه این افراد پای صحبت شما هستند. از کودک و نوجوان، از باسواد و بی سواد، از عالم، از همه اقشار جامعه. مثلا به عنوان کارشناس در شبکه ماهواره ای کار می کردید و به سؤالاتی که مجری می پرسد، پاسخ می دادید.
مثال: من برای تبلیغ به لندن انگلستان سفرکردم. زمانیکه برگشتم، دیدگاهم در پاسخ به سؤالات عوض شده بود. یک روز باز فرصت شد و دو سه ماهی به ایالت های مختلف آمریکا سفر کردم که دیدگاهم بیش از پیش عوض شد. بعد از آن وقتی از من درباره نحوه کار سؤال می پرسیدند، می گفتم: «در یک برنامه تلویزیونی که مخاطبین شما از کشورهای مختلف هستند، شاید کسی که در اروپا زندگی می کند، این مثال ها را اصلا متوجه نشود، اما آن کسیکه در شهر اصفهان و تهران و در ایران است …». لذا در مهندسی تبلیغ غدیر خیلی مهم است که مخاطب شما کیست.
قسمت اول برنامه: صحبت های حاج آقای زهری در باب تبلیغ غدیر:
بِسمِ الله اَلرَّحمَن الرَّحیم
بدانیم که هرکسی به هر اندازه ای درباره و در اطراف غدیر و خطبه غدیر فعالیت کند، مورد عنایت خاص خود امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها است.
حال اینکه کار ما از کجا شروع شد، در حدود بیست سال پیش ما نجف بودیم و شب یازدهم ذی القعده میلاد آقا علی ابن موسی الرضا علیه السلام بود. به رفقا گفتم حالش را ندارم زیارت مفصل آقا امیرالمؤمنین علیه السلام را بخوانم. می خواهم زیارت مختصر حضرت را بخوانم و بیایم در ایوان طلا بنشینم. ایوان طلا و مضجع و مرقد امیرعالم، آقا امیرالمؤمنین علی علیه السلام را نگاه کنم. یک زیارت مختصر در حرم امیرالمؤمنین علیه السلام خواندم و به ایوان طلا آمدم و همین که نشستم، یک جوانی از جوان های تهران آمد و خیلی مؤدب سلام کرد و گفتگو را آغاز کرد. یک خطابه غدیر گلاسه و چهار رنگ تقدیم ما کرد. گفت: «بناست یکی از علمای تهران تحول عظیمی در مورد خطبه غدیر ایجاد کنند.» شروع کردند و ما هم به عتبات آمدیم و چندین جلد را به ما دادند و گفتند: «به هرکسی که قلب و دلتان بهش الهام شد، یکی از اینها را بدهید و تبلیغ غدیر کنید.» این خطبه را به من داد. همان جا برایم تداعی شد که عنایت خود امیرالمؤمنین علیه السلام است که شب میلاد فرزندش علی ابن موسی الرضا علیه السلام که چقدر هم امام هشتم برای غدیر بیاناتی دارند، این را به من عیدی دادند و هم مسئولیتی که در این لباس داشتیم، بیشتر از گذشته شد. این جوان همان جا به من گفت: «آقا یک مطلبی برایم بگویید.» گفتم همین بس که عنایت خاص حضرت زهرا سلام الله علیها بر کار شما و هر کسی که برای غدیر کار کند، هست. این هم که الهام شد که پیش ما آمدی، ما در هر دهه ای در اصفهان و هر جای دیگر که باشیم، یک منبر داریم. می خواهم بگویم که مسئولیت تو عظیم است و از این به بعد عظیم تر شده است و برای او این را بیان کردم که: «در سرزمین احد محمود ابن لَبید یا لُبید، دید حضرت زهرا سلام الله علیها سر قبر حمزه سید الشهدا علیه السلام گریه می کنند. صبر کرد تا گریه حضرت تمام شد و گفت: «آیا دلیلی بر حقانیت امیرالمؤمنین علیه السلام از سخنان پدرتان، رسول خدا دارید؟» حضرت زهرا سلام الله علیها آهی کشیدند و خطبه ای آن جا برای او بیان کردند:
«وا عَجَباهُ اَنَسیتُم یومَ غَدیرِ خُمًّ؟ اشهِد الله تَعالى لَقد سَمِعتُ رَسولَ الله صلى الله علیه وآله یَقول: عَلِی خَیرُ مَن اُخَلُّفُهُ فیکم، وَ هُوَ الامامُ وَ الخَلیفَه ُبعَدى …»
حضرت فرمودند: «اى شگفتا! آیا شما روز غدیر خم را فراموش کردید؟! من خداوند را شاهد مىگیرم که شنیدم مىفرمود: على علیه السلام در میان شما بهترین کسى است که من در میان شما مىگذارم. و بعد از من او امام و خلیفه است …»
المناقب، ص 32; بحارالانوار، ج36، ص353; کفایه الاثر، ص26; نهج الحیاه، ص 38; غایه المرام، ص96; احقاق الحق، ج 1، ص7،26
(طرز خواندن خود خطبه با دعا و زیارت خواندن فرق می کند. باید رجزی باشد طوری که به اصطلاح من و شما، مو به بدن طرف شنونده راست شود و محو خطبه گردد.)
این را برایش خواندیم. این جوان مثل باران اشک می ریخت. پس معلوم می شود که خطبه غدیر فقط برای یک قشر نیست. از یک ظرافت خاصی پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم در خطبه استفاده کردند. نفرمودند: در خطبه غدیر «یا اَیُّها المُؤمِنون». نفرمودند: «یا اَیُّها المُسلِمون». اگر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده بود: «یا اَیُّها المُؤمِنون»؛ دیگران بهانه داشتند که خطاب پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فقط به مؤمنین است یا فقط به مسلمین. نه! از یک ظرافت و شاهکار خاصی برخوردار است، همه جای خطبه غدیر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: «معاشر الناس» یعنی غدیر فقط برای منِ محب و شیعه و مسلمان نیست. برای هر قشری با هر عقیده ای در عالم هست، غدیر برای همه افراد است. دست همه را می خواهد بگیرد. حالا این شروع ما بود در خطبه غدیر و از این مسائل و از این جملات و وقایع زیاد است.
قسمت دوم برنامه: خطبه خوانی یکی از طلاب
ما از یکی از طلاب عزیز درخواست کردیم حدود 5 دقیقه مطلبی را به صورت منبر یا هرطوری که خودشان میدانند، ارائه کنند. بعد همه ما با زاویه نگاه خودمان محاسن و معایب این چند دقیقه صحبت ایشان را بررسی کنیم. از شما تقاضا می کنیم با دقت به صحبت های ایشان گوش بدهید. در پایان هم به عنوان کارشناس از حاج آقا زهری درخواست می کنیم که اگر نکته ای هست که شما و یا کسی به آن اشاره نکرده باشد، ایشان اشاره کنند با صلوات بر محمد وآل محمد.
خطبه تمرینی حاج آقای معتمدی:
اَعوُذُ بِاللهِ مِن شَرِّ نَفسی وَمِن شَرِّ شَیطانِ لَعین الرَّجیم
بِسم ِالله الرَّحمنِ الرَّحیم
وَ بِه نَستَعین اِنَهُ خَیر ناصِر وَ مُعین الحَمدُاللهِ رَّبِ العالَمین باری الخَلائِق الاَجمَعین وَ صَلی الله عَلی سَیِّدَنا وَ نَبیِّنا شَفیع ذُنوبنا وَ طَبیب نُفوسنا ابا لقاسِم مُصطَفی اَبا الزَهراء مُحمَّد صلی الله وعلیه وآله وسلم وَ عَلی اَهلِ بَیت ِطَیِّبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سیّما بقیه الله فی الاَرضین
هدیه به روح قدسی آقا امیرالمؤمنین اسد الله الغالب علی ابن ابیطالب علیه السلام عنایت کنید و هدیه به روح آن حضرت بلند صلوات ختم کنید. حضرت آقا رسول الله صلی الله و علیه و آله و سلم در خطبه غدیر می فرمایند: «که همه ١٢۴ هزار پیغمبری که خدا مبعوث کرد، از اول تا آخر به نبوت من بشارت دادند.» یعنی هر پیغمبری که مبعوث شد، در کنار این که مردم را دعوت می کرد به خداپرستی و یکتاپرستی، بشارت می داد به نبوت پیغمبر آخر الزمان صلی الله و علیه و آله و سلم؛ یعنی هر پیغمبری آمد، زمینه ساز نبوت آقا رسول الله صلی الله و علیه و آل و سلم بود، تا نوبت به خود آقا رسول الله صلی الله و علیه و آله و سلم رسید. حضرت بیست و سه سال برای تبلیغ دین اسلام زحمت کشیدند، خون دلهای زیادی خوردند. خود آقا فرمودند: «هیچ کسی به اندازه من در راه تبلیغ اسلام مصیبت ندید.» و واقعاً مردمی که بت پرست بودند، مردمی که دخترانشان را زنده به گور میکردند، مردمی که رباخوار بودند، عریان می آمدند دور خانه کعبه طواف می کردند را رساندند به جایی که در یکی از جنگ ها یک ظرف آبی را پیش یک جانباز که داشت نفس های آخر خودش را می کشید، بردند. گفت: «من خیلی تشنه نیستم، کناری من که زخمی است، خیلی تشنه تر است.» کسی را که هیچ چیز از معرفت ندارد، به چنین درجه ای از معرفت رساند. 23 سال زحمت حضرت، روزهای آخر و ماه های آخر عمر رسول الله صلی الله و علیه و آله وسلم در غدیر، خداوند متعال فرمود:
«یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ»
آن چیزی که بر تو نازل کردم یا رسول الله صلی الله و علیه و آله و سلم، به مردم ابلاغ کن
«وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»
اگر چنین نکنی، رسالتت را نرساندی
یعنی اگر این کار را نکردی، این 23 سال زحمت، این همه پیغمبری که آمدند، اینها همه هیچ؛ رسالتت ناتمام است. زمانی پیغمبریِ تو تمام می شود که ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام را ابلاغ کنی. یعنی اینطور می توانیم نتیجه گیری کنیم که همه پیغمبرها و بالاخص آقا رسول الله صلی الله علیه و آله آمده اند زمینه سازی کردهاند برای ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام. این از آقا رسول الله صلی الله و علیه و آله و سلم.
حضرت زهرا سلام الله علیها به خاطر ولایت، خودشان را بین در و دیوار قرار دادند. بازویشان را شکستند، محسنشان را سقط کردند. اینها همه در راه ولایت بوده است. شما زندگانی امام کاظم علیه السلام را بخوانید. کانون وکلایی که امام کاظم علیه السلام تشکیل داده بودند، به خاطر ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام بود. چرا حضرت چهارده سال به تفکیک در زندان بودند؟ چون هرجایی که از دستشان برمی آمد، تبلیغ می کردند برای ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام. من وقت ندارم. این یک نکته را بگویم و نتیجه گیری کنم و التماس دعا.
آقا سید الشهدا علیه السلام برای چه آمدند سمت کوفه؟ چرا کربلا ایجاد شد؟ مثلاً عرفای ما میگویند: «آمد که همه حجاب ها بین امام حسین علیه السلام و خدا برطرف شود.» آخر مگر حجابی بین امام حسین علیه السلام و خدا بود؟ مگر امام حسین علیه السلام و امیرالمؤمنین علیه السلام فرقی دارند؟ حضرت فرمودند: «اگر همه پرده ها کنار برود، بر یقین من اضافه نمی شود.» ایشان هم امام بعد از آقا امیرالمؤمنین علیه السلام هستند، فرقی ندارد. ما اگر می خواهیم دلیل کار آقا امام حسین علیه السلام را بفهمیم که برای چه آمدند و کربلا ایجاد شد، چرا علی اصغرشان را دادند، چرا رقیه سه ساله شان را دادند، چرا هفتاد و دو نفر از یارانشان با آن وضع فجیع شهید شدند. برای چه بود؟ به خاطر ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام. قبل از کربلا آقا سید الشهدا علیه السلام در مکه چادر می زدند، خیمه برپا می کردند، بزرگان صحابه و تابعین، پیرمردهای هشتاد نود ساله را می آوردند در خیمه و از آنها اقرار می گرفتند: «آیا شما در روز غدیر بودید که آقا رسول الله صلی الله علیه و آله دست امیرالمؤمنین علیه السلام را گرفتند و به عنوان جانشین معرفی کردند؟» همه می گفتند: «بله». «آیا شما بودید که پیغمبر صلی الله و علیه و آله و سلم سفارش کردند که به امت بعد از خودتان تبلیغ کنید، همه به هم بگویید؟» همه می گفتند: «بله». یکی یکی اقرار میگرفتند. بعد امام حسین علیه السلام می فرمودند: «ای مردم بروید و ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام را تبلیغ کنید.» پس برای چه امام حسین علیه السلام آمدند به کربلا؟ برای ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام و جان خودشان که هیچ؛ جان زن و بچه و همه را فدای ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام کردند.
بنده یکی یکی در زندگی اهل بیت علیهم السلام تحقیق کرده ام. حضرات معصومین علیهم السلام، امام صادق علیه السلام پول می دادند به کسی که از مکه برمی گشت، می فرمودند: «یک شب تو پول ولیمه را بده، دو شب من می دهم. من پول شام ولیمه را می دهم ولی دو شب دیگر من آدم می فرستم که در مجلس شما تبلیغ ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام را بکنند.»
حالا چرا این صحبت ها را کردم؟ می خواهم یاد بگیریم. هم خودم هم شما عزیزانی که آمده اید برای تبلیغ غدیر. ما باید یاد بگیریم سیره اهل بیت علیهم السلام چیست؟ تبلیغ ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام. ان شاءالله ما هم یاد بگیریم و زندگیمان را خرج ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام بکنیم. ان شاءالله امام زمان علیه السلام از دست ما راضی بشوند. ان شاءالله از کسانی بشویم که اول شیعه واقعی امیرالمؤمنین علیه السلام باشیم و از کسانی باشیم که قدم بگذاریم در راه تبلیغ ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام. بلند صلوات بفرستید.
– احسنتم، طیب الله. خیلی استفاده کردیم. اگر کسی به طریقه بیان ایشان پیشنهادی یا انتقادی دارد، و دوم درباره محتوای کلام ایشان صحبتی دارد، از بین حضار مطرح بفرمایید.
– وَ لَعن دائِم عَلی اَعدائهم در آن نبود.
نکته ظریفی است. احسنت! نکته دیگری هست؟
– درباره امر به معروف و نهی از منکر، اُرید ان آمُرَ باِلمَعروف وَ اَنهی عَن المُنکَر این عبارت خود امام حسین علیه السلام است. بزرگترین معروفی که امام حسین علیه السلام آنجا قصدش را میکنند، ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام است که حضرت میگویند. ما باید زندگی امام حسین علیه السلام را بخوانیم تا بفهمیم.
– اشکال شما وارد است. ولیکن چون وقت ایشان بسیار کم بود، همینطور گفتند و گذشتند. قطعا اگر وقت داشتند، این را توضیح میدادند. آن امر به معروف و نهی از منکری که مصطلح است، منظور امام حسین علیه السلام آن نبوده. بلکه روایات داریم اصلا معروف، امیرالمؤمنین علیه السلام است و منکر، دشمنان امیرالمؤمنین علیه السلام هستند. پس اُرید ان آمُرَ بِالمَعروف وَ اَنهی عَن المُنکَر درست است. منتها نه آن مصطلحی که امر به معروف و نهی از منکر را این طور تلقی کنیم که گناهان صغیره و گناهان مختلفی که نوع مردم انجام میدهند، منظور این ها باشد که بخواهند نهی از منکر بکنند. یا مثلا امر به معروف فقط این تلقی بشود که مثلا کارهای خیر و خوب در جامعه انجام شود.
اجازه بدید یک نکته دیگر هم دوستان داشتند بگویند و بعد از حاج آقای زهری استفاده میکنیم. بفرمایید.
– در ابتدا باید مشخص میکردند موضوع بحث ما مثلا ولایت است و آیه ای ذکر نکردند.
– اینها نکات مهمی است. یعنی واقعا نکاتی که دوستان از زاویههای مختلف اشاره میکنند، مورد توجه قرار بگیرد. مطلب دیگری هست؟
– سؤال شما این است امام موسی ابن جعفر علیه السلام برای چه زندان رفتند؟ بله؟ خب میتواند یک وجه آن باشد. ولی چون مبحث ولایت یک مبحث بسیار کلی است، مثلا طرز تقیه شیعیان میتواند یکی از زیرشاخه های مسأله ولایت باشد.
– بله چون وقت نبود، ایشان کاملش را نگفتند. قبلش هم از من تقاضا کردند که وقت بیشتری به ایشان بدهیم. من گفتم خود من مشکل دارم و باید زودتر بروم. صحبتی که ایشان کردند، اشکال گرفتند از صحبت محاورهای. یعنی گفت و گوی معمولی باید خارج میشدند و به سمت خطابه و سخنرانی میرفتند. خیلی خوب است. دست تان درد نکند. مطلب دیگر اگر نیست، برویم از کارشناس محترم جناب حاج آقای زهری استفاده بکنیم که ببینیم نکاتی که در مورد صحبت ایشان هست، چیست؟
صحبت های حاج آقا زهری:
– اما اولین سؤالی که از آقای معتمدی باید بپرسیم، این است که شما تا به حال چندین بار درباره خطبه غدیر و غدیر صحبت کردهاید؟
– خیلی زیاد، من همین چند جمله را پنج شب در پنج دقیقه بیان کردم. امر به معروف را یک شب اثبات کردم.
– یکی از نکات مهمی که در صحبت ایشان بود، این است که می دانید شیعه دارای دو اصل اساسی یکی غدیر و دیگری عاشورا می باشد. اگر این دو اصل را از شیعه بگیرند، شیعه دیگر چیزی ندارد.
جزوه ای است با عنوان «غدیر در عاشورا» که اگر خدا توفیق بدهد، آن را کامل می کنیم. به نکته مهمی اشاره کردند. رجزهای امام حسین علیه السلام را ببینید که مثلا یکی از این رجزها این است که:
«أَنَا ابْنُ عَلِیِّ الطُّهْرِ مِنْ آلِ هَاشِمٍ کَفَانِی بِهَذَا مَفْخَراً حِینَ أَفْخَرُ»
من پسر علی طاهر علیه السلام، از آل هاشم هستم اگر بخواهم فخر کنم، همین افتخار مرا کافی است
در رجزهایشان پدرشان امیرالمؤمنین علیه السلام و ولای امیرالمؤمنین علیه السلام را می گویند و همچنین در رجزهای بنی هاشم و اصحاب هم محتوای این چنینی دارد. اگر رجزهای امام حسین علیه السلام را جداگانه بخواهیم چاپ کنیم، جزوه مفصلی می شود. آقا امام حسین علیه السلام العیاذ بالله بیکار نبودند که با وجود این که این همه از عزیزانشان را از دست دادند، حدود بیش از یک ساعت هنگام جنگ و هم قبل از آن رجز بخواندند. همین نکته غدیر در اکثر رجزهای آقا امام حسین علیه السلام وجود دارد. پس مهم ترین عامل عاشورا، غدیر است. و این که گفتند: «امام حسین علیه السلام برای امر به معروف و نهی از منکر ظاهری کشته نشدند.» کاملا درست است. در خطبه غدیر باید آن را دید. در بخش آخر خطبه غدیر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
«أَلا وَ إِنَّ رَأْسَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ أَنْ تَنْتَهُوا إِلی قَوْلی وَ تُبَلِّغُوهُ مَنْ لَمْ یَحْضُرْ وَ تَأْمُروُهُ بِقَبُولِهِ عَنِّی وَ تَنْهَوْهُ عَنْ مُخالَفَتِهِ، فَإِنَّهُ أَمْرٌ مِنَ الله عَزَّوَجَلَّ وَ مِنِّی وَلا أَمْرَ بِمَعْروفٍ وَلا نَهْی عَنْ مُنْکَرٍ إِلاَّمَعَ إِمامٍ مَعْصومٍ»
و بدانید که ریشه امر به معروف این است که به گفته من (درباره امامت) برسید و سخن مرا به دیگران برسانید و غایبان را به پذیرش فرمان من توصیه کنید و آنان را از ناسازگاری سخنان من باز دارید. همانا سخن من، فرمان خدا و من است و هیچ امر به معروف و نهی از منکری جز با امام معصوم تحقق و کمال نمی یابد.
خطبه غدیر
حقیقت و ریشه امر به معروف آن است که آن چرا که در این خطبه از من شنیدید، به غایبین برسانید تا آن جا که حضرت فرمودند: «لا اَمَر بِمَعرُوف وَ لا نَهی عَن مُنکَر الامع امام مَعصوم»
زمان خلفای غاصب هم که امر به معروف و نهی از منکر می کردند، در واقع امر به معروف و نهی از منکر نبود. حضرت می فرمایند: امر به معروف و نهی از منکر مگر با امامت معصوم، مگر با حکومت معصوم، مگر با اشراف امام و حجت خدا تحقق نمی یابد. خیلی نکته والایی است و باید ایشان را تحسین کرد. خیلی زیبا است. این که این جا چرا لعن نکردید و چرا این را نگفتید، به خاطر این است که پنج دقیقه به ایشان فرصت دادیم و در این زمان بیش از این نتوانستند بگویند و خیلی زیبا بود و باید تحسین کرد و موضوع هم عالی بود.
امر به معروف و نهی از منکری که اینقدر سفارش شده است، ما خیال می کنیم همین امر به معروف و نهی از منکر ظاهری است. بلکه خطبه را بخوانید که در آخر آن بخش یازدهم حضرت می فرمایند: ریشه و اساس امر به معروف این است. آن چه محتوای این یازده بخش است، یاد بگیرید و به دیگران که نیستند برسانید و حقیقت امر به معروف و نهی از منکر، مگر با حجت خدا نیست و عمل نخواهد شد.
من مجددا تشکر می کنم از همه شما که خوب گوش دادید و خوب توجه فرمودید. تا برنامه دیگر همه دوستان را به خدا می سپاریم. با صلوات بر محمد و آل محمد.
اَللّهُمَ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
دانلود فایل صوتی کارگاه آموزشی شماره 156 – مهندسی تبلیغ غدیر – جلسه چهارم – قسمت چهارم
دانلود فایل PDF کارگاه آموزشی شماره 156 – مهندسی تبلیغ غدیر – جلسه چهارم – قسمت چهارم