طوفان فکری شماره 40 – شعر نیمه شعبان
بسم الله الرَّحمن الرَّحیم
المستغاث بکِ یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها
صلی الله علیک یا صاحب الزمان علیه السلام
جمع بندی همایش همایش طوفان فکری و ایده پردازی شماره 40 مورخ: 12 دی ماه 1397
موضوع : شعر نیمه شعبان
تعداد شرکت کنندگان: 50 نفر
اشعار پیشنهادی
1- والطور دل به طور ولایش اقامت است
واللیل لیله شرف است و کرامت است
والعصر عصر منزلت است و زعامت است
والشمس روز جلوه شمس امامت است
عید خدای عزّوجلّ عید احمد صلی الله علیه و آله است
عید غدیر دوم آل محمّد صلی الله علیه و آله است
عید صعود آدم و میلاد خاتم است
عید نزول حضرت عیسی ابن مریم علیه السلام است
عید ظهور منجی اولاد آدم است
یک عید نه، تجلی اعیاد عالم است
شب رخت بسته صبحدم نصر آمده
عید امامتِ ولیِ عصر آمده
عید امید سلسله انبیاست این
عید نزول مصحف نصر خداست این
ای اهل آسمان و زمین عید ماست این
مستضعفان به پیش! که عید شماست این
عالم به ظلِّ رایت توحید مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اند
اعیاد ما مقدمه عید مهدی اند
مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که سکه ابدیت به نام اوست
مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که حکم آدم و خاتم پیام اوست
مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که آرزوی خلایق قیام اوست
مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که منجی بشریت نظام اوست
پیراهن بلند امامت به پیکرش
شمشیر شیر حق به کف عدلْ گسترش
بر اوج کائنات لوای گشاده اش
آزادگان به سلسله گردن نهاده اش
سرهای سرکشان به زمین اوفتاده اش
گویی که بسته کار فلک با اراده اش
هر چند شهر کوفه بوَد پایگاه او
یک لحظه هست بر همه عالم نگاه او
او شهریار عالم و عالم حضور اوست
خورشید را بشارت صبح ظهور اوست
سروِ قد کلیم خدا، خم به طور اوست
نعش ستمگران همه فرش عبور اوست
بوجهل ها به چرخ کشد سر، خروششان
«تبت یدا ابی لهب» آید به گوششان
گیرید از جمال محمّد صلی الله علیه و آله نشانی اش
بر تن چو انبیاست لباس شبانی اش
چشم زمین به شعشعه آسمانی اش
بر چهره بنگرند به سن جوانی اش
خوبان گرفته جان پی قربانی اش همه
پیران دهر، طفل دبستانی اش همه
اوّل به کعبه عالمیان را صدا کند
خود را معرفی چو رسول خدا صلی الله علیه و آله کند
با یک ندا قیامت کبری به پا کند
ملک حجاز را نفسش کربلا کند
باشد هماره پشت سر او دعای ما
او پای کعبه روضه بخواند برای ما
آن روز روز عزّت و اقبال می شود
مفتوح، باب کعبه آمال می شود
با نطق او خطیب حرم لال می شود
روز ولایتِ علی علیه السلام و آل می شود
سازد برای فتح فراهم زمینه را
تسخیر می کند به سپاهش مدینه را
بر تشنگان سقایت جام ولا کند
بعد از مدینه رو به سوی کربلا کند
ننگ بنی امیه همی بر ملا کند
نابودشان به تیغه شمشیرِ «لا» کند
دریا کند ز اشک مصیبت دو عین را
گیرد به دوش پرچم سرخ حسین علیه السلام را
ای آه سینه سوز علی علیه السلام ذوالفقار تو
ای آل فاطمه سلام الله علیها همه امیدوار تو
با یک نفس تمام خزان ها بهار تو
شمشیر انتقام تو چشم انتظار تو
«یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به ظهورت شتاب کن»
«عالم ز دست رفت، تو پا در رکاب کن»
باز آ که فتح با دم تیغت خدا کند
باز آ که شیعه در قدمت جان فدا کند
باز آی تا مسیح به تو اقتدا کند
تا کی تو را امام شهیدان صدا کند؟
بازآ که سینه شهدا بی قرار توست
بازآ که چشم فاطمه سلام الله علیها در انتظار توست
تو غایب هستی و دل عالم اسیر توست
بالله قسم سلاله آدم اسیر توست
بیش از هزار سال محرّم اسیر توست
یک عمر طبع خسته «میثم» اسیر توست
تنها امید آل پیمبر صلی الله علیه و آله تویی تویی
منجی خلق اوّل و آخر تویی تویی
2- یک سال دیگه هم گذشت،
چقدر با تو خوش بودیم
چقدر ناراحتت کردیم
چقدر یادمون رفت که هستی
چقدر از بودنت سرمون رو بالا گرفتیم
چقدر از خجالتت سرمون رو پایین انداختیم
چقدر…
چقدر خوبه که تو هستی
که پدری
که رفیقی
که عزیزی
که عزیز دلی
چقدر خوبه که به ما یاد دادن عاشقانه زندگی کنیم …
پدر
تولدت مبارک
امسالم باز کیک تولدت رو یکی دیگه برید
و بازم نیومدی و شمع ها آنقدر گریه کردن که خودشون خاموش شدن
تولدت مبارک
3- مژده ای دل که شب نیمه شعبان آمد
بر تن مرده و بی جان جهان، جان آمد
بانگ تکبیر نگر، در همه عالم برپاست
همه گویند مگر جلوه یزدان آمد
از زمین نور به بالا رود امشب زیرا
نور خورشید امامت همه تابان آمد
قائم آل محمد صلی الله علیه و آله گل گلزار رسول
حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف آن مظهر ایمان آمد
4- اللهم عجل الولیک الفرج
شبی را به خوابم بیا، نازنین!
دلم را پُر از بوی خورشید کن
بیا چشمه غصه های مرا
پُر از جوششِ شعر امید کن
بیا که جهان، زیر هر گام تو
پُر از رویش سبزه ها می شود
دلِ آسمان، پُر زِ رنگین کمان
زمین، غرق ذکر خدا می شود
5- دو بیتی
پروانۀ قلبم طیران سوی تو دارد
جان حال و هوای گل خوشبوی تو دارد
هر شام و سحر دیده به راهت بود ای دوست
هم دیده و هم دل هوس روی تو دارد
غم هجران
غـــم هجـــران رویت کرده پیرم
از آن ترسم که با این غم بمیرم
عــزیــز فاطمه سلام الله علیها رخسار عیان کن
که از گلـــزار رویـــت گل بچینم
طلب امید
عـمـری طلــب امیــد کــردم
مــویــم به رهت سفید کردم
بس لطف و کرم شنیدم از تو
مــن کــی ز تـــو نـاامید گردم
نــام تـــــو
تــا زبـانـــم بــاز شـــد، نـــام تو آمد بر زبان
تا که خود بشناختم، کوی تو را کردم نشان
مهدیا تــا زنده ام، زین لطف محرومم مساز
من ز تو جـانا بسی لطف و وفا دارم نشان
دل ما خون
دل مـــا خـون شـد و مولا نیامد
شــفــا و مـرحــم دل هــا نیامد
به خون خواهی سالار شهیدان
تـــسـلّای دل زهـــرا سلام الله علیها نــیـــامــد
دوای من
نـمـیـدانـم چرا دل بی قراره
دگــر تــاب فـراقـت را نداره
بیا یابن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف دردم دوا کن
دوای من توئی، ای راه چاره
دوای غم
غــم ما جز به ظهور تو مداوا نشود
مهدیــا تــا تـو نیایی، دل ما وا نشود
شده ماتمکـــده عالم ز فراق رخ تو
هیچ فریادرســی غیر تو پیدا نشود
طبیب من
حبیــب مـن، طبیب من تویی تو
عزیز بی رقـیــب مـن تــویـی تو
نخواهم لحظه ای را بی تو بودن
بیا مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف شکیب من تویــی تــو
عزیز مصر هستی
ای عـزیز مصر هستــی العجل
هادمِ هر ظلــم و پستی العجل
وارد آمـــد غـــم به ما و اهل ما
پس بگیر از ما تو دستی العجل
دریاب یتیمان را
ای رخت خورشید عالمتاب، یابن العسکری
در فـراقـت قلب ما شد آب، یابن العسکری
ای پـــدر، ای رازدار قرن ها رنج و سکوت
مـا یـتـیـمـان را بیا دریاب، یابن العسکری
خورشید پشت ابر
ای تو چون خورشید پشت ابر، یابن العسکری
چنـــد از درد فراقــــت صبـــر، یابن العسکری
تـــا نتـــابـد بــر جـهان، نـــور ظهورت ای عزیز
همچنان دنیا بود چون قــبـــر، یابن العسکری
صحرای طوفانی
ای پـدر صحرا بسی طوفانی است
راه تــاریـک و بسی طولانی است
بین گـرگــان در مـصـاف زنــدگـی
مهدیــا بــا تـو دلـم نــورانی است
درخت غدیر
آن درختـی را کـه در روز غــدیـــر
کاشت پیغمبر صلی الله علیه و آله پس از او شد اسیر
آبیــاری شــد بــه خـــون در کربلا
در ظهـــور آن می دهـد باری کثیر
زندگی شیشه ای
این جهان با همه وسعت تنگ است
زندگی شیشه ای و پر سنگ است
تا نـتــابــد زِ افــق صــبــح ظــهـــور
شادی و لــذّتِ مــا بی رنگ است
بـه سر هوای تو دارم پدر مرا دریاب
به کنج خانۀ ویران ز غم دلم شد آب
بیــا کـه بی تو به قلبم فشار می آید
به شــوق وصل تو می تپد دلم ارباب
شـوق دیـــدار تو غوغای دل است
بی تو مولا عمر ما بی حاصل است
گوشۀ چشمـی به ما کن ای عزیز
بر سر راهت کســـی ناقابل است
6- نیمه شعبان تو شد پر پروانگی ام
بهانه زندگی ام سند بندگی ام
7- شعری جهت آشنایی کودک با مفهوم غیبت:
خورشید پشت ابر
مانند خورشید در پشت ابری
هم باشهامت، هم کوه صبری
هم پاک و زیبا، هم مهربانی
یعنی امام و صاحب الزمانی
آن چهره ات را می دیدم ای کاش
مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خوبم در قلب من باش
به غیر آمدن تو مرا که حاجت نیست
به غیر دست کریمت گل اجابت نیست
هوای خیمه سبزت چقدر روحانیست
که در بهشت خدا این همه طراوت نیست
و هیچ کار دگر غیر انتظار فرج
برای شیعه مهم تر و بافضیلت نیست
تو مهربان تری از مادر و پدر بر من
برای من کسی مثل تو بامحبت نیست
خدا کند که نصیبم شود زیارت تو
یا رسم به شهادت اگر که قسمت نیست
تو هاشمی، تو حسینی، تو فاطمی هستی
کسی شبیه تو اینگونه بااصالت نیست
تویی که در رگ تو غیرت اباالفضل علیه السلام است
میان سینه پاک تو جز شجاعت نیست
8- می آیی،
و همه می بینند
که با یک گل هم
«بهار» می شود …
9- چقدر مردم با هوای بهاری شادند
بیا ای اصل بهار…!
محمد جواد کمالی
10- یک عمر،
براى یافتن «بهار»
غنچه ها را بوییدم،
غافل از آنکه،
«بهار» همان لبخند تو بود…
11- الا یا ایها المهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف، مدام الوصل ناولها
که در دوران هجرانت بسى افتاد مشکلها
صبا از نکهت کویت نسیمى سوى ما آوردز سوز شعله شوقت چه تاب افتاد در دلها
چو نور مهر تو تابید در دلهاى مشتاقان
ز خود آهنگ حق کردند و بربستند محمل ها
دل بى بهره از مهرت، حقیقت را کجا یابد
حق از آیینه رویت، تجلى کرد بر دلها
به کوى خود نشانى ده که شوق تو محبان را
ز تقوا داد زاد ره، ز طاعت بست محملها
به حق سجاده تزیین کن، مَهِل محراب و منبر را
که دیوان فلک صورت، از آن سازند محفل ها
شب تاریک و بیم موج و گردابى چنین هایل
ز غرقاب فراق خود رهى بنما به ساحل ها
اگر دانستمى کویت، به سر مى آمدم سویت
خوشا گر بودمى آگه، ز راه و رسم منزل ها
چو بینى حجت حق را، به پایش جان فشان اى فیض!
متى ما تلق من تهوى، دع الدنیا و اهملها
12- پدرمهربانم، مولایم
این روزها باران بهانه ات را می گیرد
و بهار هم طراوت گذشته اش را ندارد
خشکیده ریشه چشم های ایستاده به انتظارت
دستان مادران سرزمینم پینه غیرت بسته است
پاهای تاول زده ی کودکان وطنم چشم انتظارند
وحالا من موهایم به رنگ گلبرگ های نرگس شده اند
آری، من همان کودک پاک دیروزم که غرق در نامردی های امروز شده ام
چه سخت است که مرامی نگری که غرق گناهم
و بجای مجازاتم فقط اشک می ریزید و برایم طلب بخشش می کنید
13- ای لعلِ لبِ تو شیعه را آب حیات
سرچشمه فیض و قبلگاه حاجات
ای حجّت ثانی عشر، ای مهدی جان
بر طلعتِ زیبایِ تو دائم صلوات (اللَّـهُمَّ صلِّ علَى محَمَّد وعلی آلِ محَمَّد)
14- دلبرا دست کریم تو برای دل ما
سرپناهیست در این بی سروسامانی ها
وقت آن شد که به گل حکم شکفتن بدهی
ای سرانگشت تو آغاز گل افشانی ها
15- «گل نرگس»
تو آخرین امام من
ای گل نرگس مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
بر تو رسد سلام من
ای گل نرگس مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
تو ماه تابان منی
ای گل نرگس مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
نور دو چشمان منی
ای گل نرگس مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
زندگی ام برای تو
ای گل نرگس مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
جان و تنم فدای تو
ای گل نرگس مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
ای همه حاصلم بیا
ای گل نرگس مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
مهر تو در دلم بیا
ای گل نرگس مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
بیا که دل شکسته ام
ای گل نرگس مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
منتظرت نشسته ام
ای گل نرگس مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
آمده ام به جمکران
ای گل نرگس مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
بگیرم از تو من نشان
ای گل نرگس مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
دل شده بی قرار تو
ای گل نرگس مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
جهان در انتظار تو
ای گل نرگس مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
16- تمام پنجره ها رو به آسمان باز است
ببار حضرت باران که فصل اعجاز است
کجا قدم زده ای تا ببوسم آنجا را
که بوسه بر اثر پایت، عین پرواز است …
سلام من به مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و به قلب آسمانی اش
سلام من به پاکی و به لطف و مهربانی اش
سلام من به لحظه ای که می رسد ظهور او
سلام من به لحظه ای که می رسد عبور او
وقتی میان نفس و هوس جنگ می شود
قلبم به چشم همزدنی سنگ می شود
آقا ببخش که سرم گرم زندگی است
کمتر دلم برای شما تنگ می شود
چشم آلوده کجا، دیدن دلدار کجا؟
دل سرگشته کجا، وصف رخ یار کجا؟
کاش در نافله ات نام مرا هم ببری
که دعای تو کجا، عبد گنه کار کجا؟
17- کسی می آید
کسی می آید از یک راه دور، آهسته آهسته
شبی هم می کند زینجا عبور آهسته آهسته
غبار غربت از رخسار غمگین دور می سازد
و ما را می کند غرق سرور، آهسته آهسته
دل دریایی ما را به دریا می برد روزی
به سان ماهی از جام بلور، آهسته آهسته
ازین رخوت رهایی می دهد جانهای محزون را
درونها می شود پر شوق و شور، آهسته آهسته
نسیم وحشت پاییز را قدری تحمل کن
بهار آید اگر باشی صبور، آهسته آهسته
کسی می آید و می گیرد احساس خدایی را
ز انسان های سرشار از غرور، آهسته آهسته
فنا می گردد این تاریکی و محنت ز دنیامان
ز هر سو می دمد صد گونه نور، آهسته آهسته
به سر می آید این دوران تلخ انتظار آخر
و ناجی می کند اینجا ظهور، آهسته آهسته
ز الطاف خداوندی حضورش را تمنا کن
که او مردانه می یابد حضور، آهسته آهسته
مژده ای دل که شب نیمه شعبان آمد
بر تن مرده و بی جان جهان جان آمد
بانگ تکبیر نگر در همه عالم برپاست
همه گویند مگر جلوه یزدان آمد
اززمین نور به بالا رود امشب، زیرا
نور خورشید امامت همه تابان آمد
قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف گل گلزار رسول
حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف آن مظهر ایمان آمد
19- آمده ام چند خطی با شما درد و دل کنم. از روزهای بی کسی که جز خدا کسی به فریادت نمی رسد.
آن هنگام که در مصبیت به دام افتاده ای و جز او کسی فریادرست نیست… تو خدا را با تمام وجودت صدا میزنی ولی صدایت به بالا نمی رود. به سقفی که خود از گناهانت ساخته ای می رسد و برمی گردد. هرچه با شدت بیشتری بازخوردش را می بینی، بیشتر به گناهانت پی می بری. آنجاست که از خودت ناامید شده ای و بی قرار نگاه مهربانانه پدری میشوی که دستت را میان دست های خدا بگذارد. چه بخواهی چه نخواهی، تو شامل دلسوزی پدرانه و محبت مادرانه ایشانی. اما آن زمان که با توجه می خوانی اش، چه کارها که نکند… چه فیض هایی که از سوی پروردگار به تو عطا نشود… نگویم از نگرشت به جهان هستی که روزیت را مدیون امام زمانت میدانی…
آری همه نمک گیرش هستیم. اوست که دعا می کند و ما بی خبر از مهربانی هایش دلش را به درد می آوریم اما او دست بر سرمان میکشد و ما چه آسان پس می زنیم. جانم این درددل دوستانه مرا فراگیر. منِ گم شده کوچه پس کوچه های جهالت که آسوده و بی خبر از یار، حال به برکت وجودش چه نان و نمک هایی که از او می گیرم
20- دعای مهدوی
آی بچه های مهربون!
دعا کنید آقا بیاد
همون آقایی که همه
دوسش دارن خیلی زیاد
دعاکنید، آی بچه ها
که شب هامون سحر بشه
خورشید بیاد از پشت کوه
سیاهی، در به در بشه
می گن: اگه آقا بیاد
دنیا پر از صفا میشه
با دستای مهربونش
درهای بسته وا میشه
از ته دل صداش کنید
تا زود بیاد ظهور کنه
خورشید دل ها بتابه
زمین رو غرق نور کنه
21- مهدی جان!
آقای من
سیزده به دَر یعنی
تمام سیزده معصوم علیهم السلام
چشمشان به در است
تا تو بیایی مولای من!
اَلّلهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک الفَرَج
بِحَقِّ زینب کبری سلام الله علیها
در پناه صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف